menusearch
darolsaqalain.ir

آینده‌پژوهی چالش‌های اهدای اسپرم و جنین

شنبه دوازدهم خرداد ۰۳
(0)
(0)
آینده‌پژوهی چالش‌های اهدای اسپرم و جنین

نشست علمی آینده‌پژوهی چالش‌های اهدای اسپرم و جنین

 

معاونت پژوهش موسسه دارالثقین امام عصر(عجل‌الله‌فرجه) در راستای اهداف پژوهشی خود در سال تحصیلی 1402-1403 با همکاری گروه فقه پزشکی مرکز فقهی ائمه اطهار (علیهم السلام) نشست علمی با موضوع «آینده‌پژوهی چالش‌های اهدای اسپرم و جنین» را در تاریخ 3 اسفندماه 1402 برگزار نمود. این نشست علمی با ارائه مطالب علمی توسط «حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر محمدعلی قاسمی» تشکیل شد. دبیر علمی جلسه را «حجت‌الاسلام‌والمسلمین همت‌علی حسینی» بر عهده داشت. در ادامه گزارش تفصیلی جلسه آورده می‌شود:

 

دبیر جلسه:

اعوذ بالله السمیع العلیم من همزات الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. قال الله تبارک و تعالی فی القرآن الحکیم: ﴿إِنَّمَا يخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ﴾.

خداوند درباره اهمیت علم و دانش، آیات بسیاری نازل نموده و اجر و عظمت علم را همیشه بالا دانسته است. نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم». آموختن علم و دانش بر هر مسلمانی واجب است و در برخی از روایات حتی تفکر و اندیشیدن گاهی از برخی از عبادات نیز بالاتر دانسته شده است. اگر بتوانیم در علم‌آموزی، «قصد قربت» داشته باشیم، آن را به عبادتی الهی تبدیل کرده‌ایم و چه عبادتی از این بالاتر؟ امروز گرد هم آمده‌ایم تا به این فریضه الهی که وظیفه ما روحانیت است عمل نماییم. شریعت الهی را بیابیم و به مردم عرضه کنیم تا بدانیم مسیر زندگی، راه و رسم زیستن و راه رسیدن به مقصود و کمال چیست؟ موضوعی از موضوعات فقهی و شریعت را در کنار هم بحث کنیم تا بتوانیم در این عبادت الهی هرچند قدمی کوچک برداریم.

موضوع نشست امروز «آینده‌پژوهی چالش‌های اهدای اسپرم و جنین» با ارائه حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین دکتر محمدعلی قاسمی است که به همت موسسه فقهی موسسه دارالثقلین امام عصر عجل‌الله‌فرجه و مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم‌السلام برگزار می‌شود

با پیشرفت علم و دانش، همیشه درهایی بر روی بشر گشوده می‌شود که گاه می‌تواند راه پیشرفت و تکاملی باشد و گاهی باعث مشکلاتی برای نوع بشر می‌شود که نیاز است عالمان دینی، پاسخگوی احکام شرعی مستحدثه این مسائل علمی باشند. با پیشرفت بشر و توانایی در رشد جنین در فضای آزمایشگاهی بشر توانست اسپرم و تخمک انسان‌ها را در فضای آزمایشگاهی به نطفه اولیه تبدیل کند و آن را به رحم انسان یا اگر پیشرفتش بیشتر هم بشود به رحم مصنوعی انتقال بدهد. با توانایی این کار، مشکلات فقهی به وجود آمده که خود فقهای اسلامی هم اختلافاتی در این زمینه دارند. آیا اینکه بتوان اسپرم یک مرد را با زن دیگری که با او محرم نیست بدون این که مجامعتی در میان باشد حلیت دارد؟ اختلافاتی بین آقایان است؛ برخی نپذیرفته و برخی با شرایطی پذیرفته‌اند. اگر فرزندی از این نوع اهدا به دنیا بیاید، مشکلات فقهی مختلفی وجود دارد که نیاز است فقها پاسخگو باشند. مسئله نسب او چه می‌شود؟ مسئله ارث او چه می‌شود؟ و مسائل دیگر. حاج‌آقای قاسمی بفرمایید که چه مشکلاتی وجود دارد و چه راهکارهایی برای رفع این مشکلات ارائه شده است.

استاد ارائه‌دهنده:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابی القسام المصطفی محمد و علی آله آل الله و لعنة الله علی اعدائه اعداء الله. اعیاد شعبانیه را خدمت همه حضار گرامی تبریک عرض می‌کنم. این مبحث، یکی از چهار مبحث مهم «فقه پزشکی» است که آینده‌پژوهی آن خیلی مهم است. «آینده‌پژوهی» معنای مختلفی دارد، ازجمله: مشتمل بر مجموعه تلاش‌هایی است که با استفاده از تجزیه و تحلیل منابع موجود، الگوها، عوامل تغییر و تحول، مسائلی که وجود دارد، آینده‌های بالقوه را پیش‌بینی کند و از الان برای آینده، برنامه‌ریزی بکند. آینده پژوهی در بحث فقهی یعنی در این بحث فقهی الان چه مشکلات و زمینه‌هایی وجود دارد و در آینده این مشکلات چه‌قدر تفاوت خواهد کرد و بیشتر خواهد شد.

یکی از عناوین این بحث، تلقیح مصنوعی است.‌ تلقیح مصنوعی و لقاح مصنوعی یعنی باروری آبستن‌شدن زنی بدون عمل زناشویی با علم پزشکی و ابزار مصنوعی.

این مسئله از مسائل نوپیدا است؛ همه انسان‌ها دوست دارند که به‌طور معمول فرزندی داشته باشند تا وارثی و جانشین برایشان باشند. ازطرفی به‌دلیل وضعیت و شیوه زندگی، هرروز ناباروری و بحث طبیعی آبستن‌شدن و فرزندآوردن مشکل‌تر می‌شود. تاخیر در ازدواج نیز یکی از مشکلات است. تغذیه شیمیایی، داروهای شیمیایی و وضعیت زیستی مانند آلودگی هوا، همه تاثیرگذار است که مرد یا زن نابارور بشود.

چالش‌های فقهی یعنی آن چیزهایی که واقعا اشکال بزرگی است. این اشکال باید چگونه حل ‌شود؟ چالش اشکالی است که باید رفع بشود. از جهت پزشکی از رفع نشود، درآینده از جهت شرعی و پیامدهای احکام تکلیفی و وضعی، مسائلی ایجاد می‌کند که مشکل زندگی انسان‌هایی که به این طریق بچه‌دار می‌شوند را خواهد داشت و بیشتر خواهد شد.

امروزه پانزده تا بیست درصد آدم‌ها نابارور هستند. طبق آماری وزارت بهداشت، سه‌ونیم‌ تا چهارمیلیون زوج نابارور در ایران هستند. چهارمیلیون زوج، غیر از چهارمیلیون نفر است، چهارمیلیون زوج مشکل داشتن فرزند دارند.

به کسی که یک سال ازدواج کرده، از وسائل پیشگیری و جلوگیری استفاده نکرده و به‌طور معمول روش زناشویی را انجام داده باشد، ولی دارای فرزند نشده باشد، نابارور می‌گوییم. 40 ‌درصد ناباروری از طرف آقایان و 45 درصد از طرف خانم‌ها است. 15 درصدش هم نامعلوم است و برخی معتقدند که تا 25 درصد قابل تشخیص نیست. به‌هرحال فرزندداری که امر خوشایندی برایشان است، رخ نداده است. پزشک اثبات می‌کند که مشکل از کجا است و می‌گوید شما باید IUI یا IVF بشوی. IUI این است که اسپرم و تخمک را در داخل رحم با هم تلفیق می‌کنند. اگر اسپرم مشکل دارد اسپرم شخص دیگری، اجنبی و نامحرم را وارد می‌کنند، یا اگر تخمک مشکل دارد تخمک را از کسی دیگر می‌گیرند و در رحم زن قرار می‌دهند. IVF این است که به جای اینکه در لوله‌های فالوپ رحم خود خانم اتفاق لقاح بیفتد، در خارج از رحم و در لوله آزمایشگاهی این کار را می‌کنند.

هر خانمی، دو هفته از اولین روز قاعدگی، یک یا دو تخمک آزاد می‌کند. مایع منی اسپرم آقایان چیز اعجازآوری است که تقریبا در یک سی‌سی آن بین 150میلیون تا 300میلیون اسپرم وجود دارد. از این مقدار 300 تا 400تایش به‌طرف لوله فالوپ، (لوله‌های رحم) حرکت می‌کنند. اگر زندگیشان تحت‌الشعاع مسائلی قرار نگرفته باشد و رحم و اسپرم هم درست باشد، بهترینش وارد تخمک می‌شود. تا یکی وارد شد، غشایی دور تخمک را می‌گیرد و نمی‌گذارد هیچ اسپرمی وارد بشود. بعد که تلفیق شدند از لوله رحم بیرون می‌آید و به دیواره رحم می‌چسبد و لانه‌گزینی می‌کند؛ یعنی این رحم دارای فرزند شد و قاعدگی برایش رخ نمی‌دهد؛ چون همان خونی که به دیواره بود، تبدیل به جفت و خون بند ناف می‌شود که تغذیه این بچه از آن رخ می‌دهد. اینها همه اعجاز الهی است. بسیاری از دانشمندان غیرمسلمان هم که کارشان این بوده، وقتی که این سیستم را دیده‌اند، به وجود خداوند متعال اعتراف کرده‌اند و برخی مسلمان شده‌اند. این سیستم در لوله آزمایشگاهی رخ می‌دهد؛ یعنی پزشک، تمام این کارها را در بیرون انجام می‌دهد.

اگر اسپرم xy وارد تخمک بشود، این بچه پسر می‌شود و اگر xx باشد دختر می‌شود. علت دختر یا پسرشدن، آقا است؛ نه اینکه تغذیه در خانم تاثیرگذار نباشد؛ ولی علت اصلی، آقا است. خانم همیشه xx است و تغییر نمی‌کند. تمام سلول‌ها و کروموزوم‌های خانم xx است. برخی ممکن است ox باشند یا oxx باشند یا oxy باشند؛ این یک اختلال جنسیتی یا جنسی است.

اولین مسأله فقهی این است که این پزشک می‌خواهد یکی از این اسپرم‌ها را وارد این تخمک بکند، آیا xy را وارد کند یا xx را؟ پسر انتخاب کند یا دختر؟ آیا به دست متخصص است یا به دست این خانم است یا به دست آقا؟ آقا می‌گوید: اسپرم مال من است. خانم می‌گوید: این می‌خواهد در من انجام بشود. من باید اختیار داشته باشم. متخصص می‌گوید: به هیچ کدام از شما مرتبط نیست؛ من یک اسپرم خوب پیدا کردم، انتقال می‌دهم؛ حالا می‌خواهد دختر بشود یا پسر. فقه چه می‌گوید؟ اختیار را به چه کس می‌دهد؟

اصل اینکه اسپرم مرد را در رحم این خانم بگذارند، فی‌نفسه اشکالی ندارد؛ جز لمس و نظر نامحرم که آن هم با ضرورت و اضطرار حلش می‌کنند. آقا اسپرمش مشکل دارد، مثلاً حرکت ندارد یا آب منی هست، ولی اسپرم داخلش وجود ندارد یا دلایل دیگر. این خانم از اسپرم همسرش حامله نمی‌شود و می‌خواهد از اسپرم آقای غریبه‌ای حامله بشود. آيا می‌شود اسپرم اجنبی در رحم اجنبیه قرار داد؟

اولین چالش این است که فتاوا دو دسته‌اند. عموم فقها می‌گویند جایز نیست. آیت‌الله بروجردی، حضرت امام، آیت‌الله خویی، آیت‌الله گلپایگانی، استاد ما مرحوم آیت‌الله تبریزی، آیت‌الله فاضل، آیت‌الله وحید خراسانی، آیت‌الله سیستانی، آیت‌الله مکارم، آیت‌الله صافی، آیت‌الله شبیری زنجانی، آیت‌الله علوی گرگانی، آیت‌الله بهجت و آیت‌الله نوری همدانی گفته‌اند که جایز نیست اسپرم مرد اجنبی وارد رحم زن اجنبیه بشود.

دبیر جلسه:

برخی از فقهایی که نام بردید مانند آیت‌الله مکارم، تفصیلی در این مسأله دارند.

ارائه‌دهنده:

بله دو نفر تفصیل دارند. هم آقای صافی یک تفصیل دارد هم آیت‌الله مکارم که در بحث ضرورت و این‌ها است. آیت‌الله مکارم جزء سخت‌گیرترین آدم‌ها در بحث تلفیق اسپرم و تخمک است؛ حتی در بیرون از رحم.

مقام معظم رهبری اجازه می‌دهند این کار انجام بشود. می‌گویند: تلقیح زن ازطریق نطفه مرد اجنبی فی‌نفسه اشکال ندارد، ولی باید از مقدمات حرام ازقبیل نگاه و لمس حرام و غیر آن‌ها اجتناب کرد.

اگر مقدمات حرام را با اضطرار برداشتید، اشکالی ندارد؛ هرچند ممکن است اصلا اضطراری هم نداشته باشد. این مهم است که اصل کار جایز بود یا نبود؟ اصل کار جایز است هرچند مقدمات حرام بود. خود این خیلی مهم است؛ چون اگر اصل کار جایز بشود، چلاش‌هایش متفاوت می‌شود و اگر اصل کار جایز نشود باز چالش‌هایش متفاوت می‌شود.

مقام معظم رهبری و کسانی که قائل به جواز هستند باید از سه‌چهار دسته از دلایل جواب بدهند:

دسته اول: از آیاتی که هر نوع استیلاد از راه غیرطبیعی را نفی می‌کنند. می‌شود از این آیات راحت جواب داد.

دسته دوم: روایاتی که دارد: «من أدخل مائه في رحم یحرم علیه» یا «من أفرغ مائه في رحم یحرم علیه». باید به این روایات جواب بدهند که شامل تلقیح مصنوعی نمی‌شود.

دسته سوم: ادله احتیاط در دماء و فروج، اصل اباحه را در دماء و فروج تبدیل به اصل احتیاط می‌کند؛ یعنی شما خودت باشی و خودت بدون ادله احتیاط در دماء و فروج، می‌گویی که اصل اباحه جاری می‌شود، اما وقتی ادله احتیاط در دماء و فروج می‌آید، می‌گوید که در دماء و فروج، احتیاط اصل می‌شود. اینجا فروج مطرح است؛ پس در فروج احتیاط بکنید.

دسته چهارم: کسانی مثل آیت‌الله میلانی قدیم مشهد، می‌فرمایند که ما با ادله سه‌گانه‌ای که شما فرمودید نمی‌توانیم چیزی را در این زمینه حرام بکنیم، ولی ارتکاز متشرعه، شم الفقاهه و ... چنین چیزی را نمی‌پذیرد که اسپرم مردم غریبه‌ای وارد رحم خانم این آقای مومن یا خانم مجردی بشود.

اولین چالش این است که چهارمیلیون زوج نابارور به کدام فتوای مجاز یا غیرمجاز عمل کنند؟ پزشک می‌گوید: زوج نابارور به من می‌گوید: «من مقلد آقا هستم. این کار را برایم انجام بده». من خودم مقلد کسی هستم که او اجازه نمی‌دهد. چه کار کنم؟ فتوای معیار در بحث قوانین یا امور جامعه چیست؟ مقام معظم رهبری می‌فرمایند: تا جایی که ممکن است فتوای همه را در قوانین رعایت کنید. ممکن است امروز مقلد کسی است که اجازه می‌داد، اما فردا مقلد کسی می‌شود که اجازه نمی‌دهد.

یکی از چالش‌های مهم در بحث نسب است. نسب صاحب تخمک است یا صاحب اسپرم؟ اگر اسپرم و تخمک با روش IVF که خارج از رحم است تلفیق شدند در رحم زن دومی گذاشته شد، آیا او مادر هست؟ بحث چند مادری پیش می‌آید.

تخمک دو قسمت اصلی و پنج‌شش قسمت فرعی دارد. قسمت اصلی غشا و هسته تخمک است. این خانم شوهردار، هسته تخمکش مشکل ندارد، اما غشا که در حکم کاسه و ظرف است، مشکل دارد. از تخمک خانمی که اجازه می‌دهد، این ظرف را می‌گیرند، از تخمک خود این خانم، هسته را می‌گیرند و داخل این ظرف می‌گذارند. تخمک ایجاد شده را در رحم خانم دیگری می‌گذارند. در این فرض، بچه مال کدام است؟ آقای خویی می‌فرمودند کسی که متولد می‌کند فقط مادر است و بقیه اصلا مادر نیستند. این بنده خدا می‌گوید: «من و شوهرم این خرج‌ها را کردیم تا من مادر باشم» اما به فتوای آقای خویی و آقای تبریزی اصلا این مادر نیست. ﴿إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ﴾ (سوره مجادله، آیه2) را ملاک قرار داده‌اند. دیگران تولد را ملاک قرار نمی‌دهند و بعضی تلفیق می‌کنند.

اسپرم که مال این شوهر اشکال نداشت، همین اسپرم را هم یک کارهایی می‌شود روی آن انجام داد، ولی تخمک تلفیقی شد و یک نفر هم که در رحم بزرگش می‌کند، سه نفر می‌شوند. آن وقت بحث چند مادری پیش می‌آید. هنوز این کار در اسپرم انجام نشده؛ یعنی اسپرم تلفیقی دو آقا درست است اما اسپرم شست‌وشو داده می‌شود؛ یعنی یک یا دو اسپرم درست و دقیق را برمی‌دارند. اگر در آینده تلفیق اسپرم هم بشود، بحث چند پدری پیش می‌آید.

علاوه بر هسته که تأثیرگذار اصلی است، غشا هم تأثیرگذار در بچه است. حال غشای تاثیرگذار با این که اصل نیست، آیا مادریت ایجاد می‌کند؟ آقا و خانم هر کدام بیست‌وسه کروموزوم دارند، این‌ها با هم تلفیق می‌شوند و هر انسانی چهل‌وشش کروموزوم دارد. امروزه این کروموزوم‌ها دستکاری می‌شود. مثلاً می‌گوید این بازیگر را بیاورید از اسپرم او استفاده کنید؛ چون چشم‌هایش قشنگ است و من بچه‌ای با چشم‌های این رنگی یا موهای این رنگی می‌خواهم. حالا البته این مثال علمی نیست، ولی برای تقریب به ذهن خوب است. خودرو شما حدود سی فیوز دارد. هر فیوزش را بکشی قسمتی قطع می‌شود. این کروموزوم‌ها هر کدامش برای بخشی است. بعضی از اختلالات این کروموزوم‌ها مغز را متأثر می‌کند و مثلاً «سندروم دَون» ایجاد می‌کند. برخی، رنگ، شکل، پوست و ... را ایجاد می‌کند. آیا اجازه داریم آن کروموزوم را تغییر بدهیم؟ آیا اجازه داریم از اسپرمی استفاده کنیم که این ویژگی‌ها را دارد؟ این‌ها همه امروزه قابل‌دست‌کاری و ایجاد است. در آینده این خواهان زیاد پیدا خواهد کرد؛ کما اینکه جراحی زیبایی امروزه به بحث مالی و ثروتی عجیب در کشورها و خانواده‌ها تبدیل شده است.

در سال 1382 در مجلس قانون چگونگی اهدای جنین تصویب شد. فقط هم اهدای جنین است که آقا جنین را اگر بخواهد اهدا بکند این شرایط را در نظر بگیرد. در تبصره ماده شش آن آمده: تمام اطلاعات مربوط به جنین‌های اهدایی جزء اطلاعات به‌کلی‌سری طبقه‌بندی می‌شوند؛ یعنی باید به کسی گفته نشود و کاملا مخفیانه باشد. این خانم و آقایی که گفتیم مشکل دارند، به بانک اسپرم می‌روند و یک اسپرم می‌گیرند. این اسپرم مال کیست؟ نمی‌داند. تزریق می‌کند، کارهایش را انجام می‌دهد و بچه‌دار می‌شود. اینجا چند چالش دارد. به این می‌گویند ریجستری. ریجستری یعنی پنهان‌کاری نسبت به اطلاعات مربوط به مشخصات این اسپرم. مشکلی در کشور ما وجود دارد که گاهی در کشورهایی که دین ندارند، وجود ندارد. آن‌ها با اینکه دین ندارند می‌گویند که از جهت اخلاقی هر انسانی نباید بیشتر از سه بار اسپرمش را به بانک اسپرم بسپارد و بیشتر از سه بچه از او تولید نشود. موسسه‌ای در یکی از شهرهای ایران گفته بود: مسئول این موسسه، هم نژاد و هم تیپش خوب است. بیشتر از اسپرم ایشان استفاده می‌کنیم.

چالش‌هایش را من فقط لیست می‌کنم. بابای واقعی طبق فتوای عموم، صاحب اسپرم است. با مخفی‌بودن اطلاعات، این بچه نمی‌داند که بابایش کیست. این زن و شوهری که الان هستند حداقل این آقا بابایش نیست. اولین مرتبه: انسان حق دارد پدرش را بشناسد. قرآن می‌فرماید: ﴿مَا جَعَلَ أَدْعِياءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ (سوره احزاب، آیه4)؛ حق ندارید فرزندخوانده‌هایتان را پسران خودتان بخوانید. در بحث نسب، عموم فقها پنهان‌کردن نسب را حرام می‌دانند؛ هرچند استثنا داریم.

یکی از حضار:

اگر اسپرم از راه گناه و استمنا خارج بشود، مقدمه حرام مضاعف است.

استاد ارائه‌دهنده:

مقدمه حرام، بحث دیگری است و چیزی را به هم نمی‌زند. اگر شما قراردادن اسپرم در رحم را حلال دانستید، حرمت استمنا یکی از مباحث فقهی دیگر است. ابتدا در اکثر مراکز رویان از همین راه استمنا استفاده می‌شد، ولی امروزه اتاق مخصوص دارند که با همسر شرعی‌اش همبستر می‌شود و اسپرم را دریافت می‌کنند. در ایران و خارج از کشو رمانند آمریکا مقالاتی نوشته شده که اسپرم گرفته‌شده در بین‌الطلوعین و اسپرمی که با استمنا گرفته می‌شود، مشکلاتی دارد. حتی مقاله‌ای نوشته شده که ماه بر اسپرم تاثیر دارد. روایاتی که می‌گوید اول، وسط و آخر ماه، مکروه است را بررسی کرده و گفته که این ماه در آسمان بر این اسپرم‌ها تاثیر می‌گذارد. برخی دنبال این هستند که اثبات کنند که شب اول رمضان، آن اثر را ندارد.

الان من چند چالش مخفی‌کردن را عرض بکنم. پدرش صاحب اسپرم بود. او که نیست تا از این بچه ارث ببرد یا این بچه از آن بابا. چه کار می‌کنند؟ می‌گویند تعهد می‌گیریم از این پدر جدید که پدر واقعی نیست که این مقدار اموالش را به نام این بچه بکند. خب این ربطی به ارثش ندارد. حق ارثش رفت و تنها بخشی را جبران کرد. بحث سیادتش را چه کار می‌کنید؟ این پدر و مادر که نشان می‌دهند این بچه ماست، خودشان سید هستند. این بچه سید نیست اما تا آخر نشان می‌دهند که سید است. آیا می‌توانید سهم سادات را به او بدهید یا باید به‌عنوان غیرسید حسابش بکنید؟

اگر واجب النفقه به بابای اصلی‌اش است و بابای اصلی‌اش هم پولدار است، شما حقّ خمس‌دادن به او را ندارید

اگر کسی پنجاه بار اسپرم اهدا کرد، تقسیم شد به اقوام خودش هم رسید، مباحث ژنتیکی را به هم می‌زند.

وقتی این کار تکرار بشود و زیاد رخ بدهد، بحث اختلالات مذاهبی و ادیانی پیش می‌آید؛ اسپرم مسلمان به غیرمسلمان، اسپرم غیرمسلمان به مسلمان. بچه تا وقتی که بزرگ می‌شود، پانزده یا نه سالش می‌شود تابع پدر و مادرش هست. اگر مال مسلمان بود همه احکام او را داشت؟

اینکه خارجی‌ها بیایند اینجا اهدای اسپرم بکنند یا ما اسپرم‌هایمان را به خارج بفرستیم، جغرافیای نژادی را به‌هم می‌زند.

حضانت و سرپرستی قابل‌اهدا، تصالح و رفع ید هست، اما بحث نسب، قابل‌رفع نیست. امکان‌پذیر نیست که پدر بگوید: من نسب این را به تو دادم.

یکی از بحث‌های خیلی بحث عدّه است که تقریبا تا الان خیلی به آن توجه نشده است. اگر فقط عناوین آیتم‌های اصلی‌اش را عرض بکنم، قانع خواهید شد که بحث مهمّی خواهد بود.

این خانم شوهردار با اسپرم آقای اجنبی حامله شد. آیا عدّه دارد؟ اگر بگویید «العدة علی الماء» مطلق است، این خانم باید از شوهرش عدّه نگه بدارد. عدّه شوهر دو تا بود؛ یا باید شوهر می‌مرد یا شوهر طلاقش می‌داد. این چه عده‌ای است که شوهرش شوهر باشد، باز هم باید تا بچه به دنیا بیاید (نه ماه) از او دوری کند. تا کی دوری بکند؟. خب بیچاره کردید رفت. یکی گفته که باید از همه لذّت‌جویی‌ها با خانمش دوری بکند. یکی گفته نه فقط از مباحث زناشویی دوری بکند و بقیه التذاذات جایز است. گفته شده: شوهرش همین جا طلاقش داد. برای ازدواج بعدی‌اش عدّه حمل نگه بدارد یا عدّه طلاق نگه بدارد؟

شوهر هنوز یک عمل زناشویی با او انجام نداده، این بنده خدا رفته یک تلقیح کرده است. آیا الان عدّه نگه بدارد؟ شما در خود عدم دخول شوهر می‌فرمایید حتی اگر طلاقش هم بدهد عده ندارد؛ چون این کاری نکرده که بخواهد اختلاط میاه به وجود بیاید و آن ادله شاملش بشود.

آیا اگر این کار را جایز بدانیم یا جایز ندانیم در بحث عدّه‌اش تاثیرگذار است؟ چون اگر جایز ندانیم و آن را مثل زنا بدانیم، زنا عدّه ندارد. خداوند متعال گفته که زانی و زانیه به‌دلیل اینکه کار زشت را انجام دادند، احترام ندارند؛ بنابراین عدّه ندارید. اگر شبهه است عده دارد.

‌چند مثال دیگر برای چالش بزنم. خانمی مجرد با تخمک خودش، با سلول بنیادی خودش حامله می‌شود. علم به اینجا رسیده و یکی‌دو سه سال دیگر کاملا این‌ها را انجام می‌دهند. هر کدام از سلول‌های بنیادی انسان قابلیت این را دارد که رشد داده بشود و از آن اعضا تهیه بشود؛ حتی می‌توان از آن بحث شبیه‌سازی و انسانی شبیه او را مطرح کرد. شبیه‌سازی هم یکی از مباحث آینده بسیار نزدیک است که بسیاری از کشورها دنبال این هستند که دستگاه تولید انسان را راه بیندازند. این بچه‌ای که در رحم این خانم مجرد رخ داد، اگر فردا می‌خواهد ازدواج کند آیا عده دارد؟ آیا حق داری بچه بدون پدر به دنیا بیاوری؟ می‌گوید: «حضرت مریم که آورد، من هم می‌خواهم بیاورم. حضرت مریم بچه بی‌پدر به دنیا آورد، من هم می‌خواهم بیاورم. آن فرشته‌ای بود و من هم همین سلول بنیادی‌ام فرشته شد». حتما یک دلیل علمی داشته؛ چون اعجاز، خارج از دلیل و علیت و معلولیت نیست.

اصلا سلول اسپرمی را از گیاهی تشکیل داده‌اند و در تخمک این خانم که از سلول بنیادی خودش هم نبود ایجاد کردند؛ اینجا چه؟ این‌ها در آینده، مسائل فراوانی را دارد.

دبیر جلسه:

برسیم به همان اول کار. ظاهرا فعلا دغدغه جامعه ما این است حلیت و حرمت اصل این کار است. ادله آقایانی که حرام می‌دانند چیست؟ مقام معظم رهبری چگونه این‌ها را رد می‌کند، پاسخ می‌دهد و جواز را قائل هستند؟ ابتدای کار این حل بشود بقیه چیزها باید به تبع انجام بشود.

یکی از حضار:

اختلاط میاه قطعا از آثار بدیهی ازدواج است. فقط مقاربت که نیست.

ارائه دهنده:

نه بعضی مواردش که اختلاط میاه نیست. مثلا اگر شما اسپرم مشخصی را وارد رحم یک خانم اجنبیه کردید، وقتی که حامله شد دیگر این امکان حاملگی با شوهرش وجود ندارد. DNA این بچه را می‌گیرید. مشخص است که این بچه مال کدام مرد است.

اصل بحث را می‌خواهیم وارد شویم. رحم و تخمک خود زن و اسپرم شوهرش که واضح و روشن است، هیچ مشکلی ندارد. اسپرم مرد و تخمک این خانم را می‌خواهد وارد رحم همسر دوم همین آقا بکند، این جای بحث دارد. اسپرم یک مرد اجنبی، حتی زن و شوهر با هم تلفیق بشود وارد رحم نفر سوم (زن اجنبیه) بشود، این آقا هم اجنبی می‌شود. رحم اجاره‌ای خودش توابع و چالش‌هایی در بحث قرارداد اجاره، اصل انجام این کار و وظایف آن خانم در آن مدت نه ماه دارد.

غیر از بحث انجام با ضرورت و این‌ها دو فتوای اصلی داریم: کسی که می‌گوید این کار جایز است وعده زیادی که می‌گویند چنین کاری جایز نیست.

کسانی هستند که به استناد آیات قرآن می‌فرمایند که اهدای اسپرم اجنبی و قراردادن آن در زن اجنبیه جایز نیست. قرآن می‌فرماید: ﴿يحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ(سوره نور، ‌آیه 30)، یا ﴿يحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ(سوره نور، ‌آیه 31.) «فروجشان را حفظ بکنند» اطلاق دارد. از هر امری غیر از مسائل زناشویی خودشان باید فروجشان را حفظ بکنند. یکی از وجوه این است که منی و اسپرم غیرشوهر در رحمش قرار بدهد، می‌گویند حفظ فرج نکرده و خلاف آیه عمل کرده است. آیه فرمود زن مسلمان لازم است که رحم و دستگاه تناسلی خودش را از ارتباط با غیرشوهر و آنچه مربوط به بحث استیلاد و این امر فرج است حفظ بکند. اطلاق دارد و همه امور مربوط به این فرج باید از آن حفظ بشود. داخل شدن اسپرم شخص اجنبی در رحم زن، مصداق ارتباط با غیرشوهر حساب می‌شود و منافات با ادله وجوب حفظ فرج دارد؛ پس جایز نیست.

آیا می‌توان از ﴿يحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ﴾، اطلاق‌گیری کرد؟ یک‌ونیم ساعت مناظره بین دو نفر از بزرگان درس خارج قم گذاشتیم که آیا این آیه اطلاق دارد یا اطلاق ندارد.. این وابسته به علمای حاضر است که اطلاقش را بگیرند یا اطلاقش را نگیرند. ما فی‌نفسه اطلاق این آیه را به دلایلی قبول نداریم.

برویم آیه بعدی. ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَيمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ﴾،(سوره مؤمنون، آیات 5-7.) برخی گفته‌اند که ﴿فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِکَ اطلاق دارد. هر چیزی غیر از روابط معمول زناشویی برای ایجاد فرزند یا عمل زناشویی، حرام است؛ بنابراین انتقال اسپرم اجنبی به رحم این خانم﴿فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِکَ بر آن صادق است. برخی از مراجع مثل مرحوم صاحب جواهر فرموده‌اند که باید از راه عمل زناشویی درست، محرمیت و زن و شوهری، انجام بشود و برخی می‌گویند که این آیه اطلاقی ندارد و فقط مبحث زنا را می‌گوید. ﴿إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَيمَانُهُمْ، نشان می‌دهد که این آیه اطلاق ندارد.

ما انصراف افرادی را در خارج قبول نداریم و مثل آخوند، انصرافی که باعث ظهور بشود را قبول داریم و می‌گوییم ظهور دارد در این که موارد معمول زندگی آن زمان را می‌گوید؛ بنابراین این انصراف، انصرافی که شما به آن اشکال کنید نیست. این اطلاق را از بین می‌برد، ولی ظهور در اطلاق ندارد. شما باید ظهور در اطلاق را کشف کنید. اگر ظهور در اطلاق را کشف نکنید و بخواهید به دلیل، تمسک کنید در شبهه مصداقیه خود دلیل، این غلط است. اگر اطلاق کشف نشود، تمسک به ظهور دلیل، تمسک به اطلاق برای این مصداقی که نمی‌دانیم مصداق این دلیل هست یا نیست، تمسک به عام در شبهه مصداقیه می‌شود و تمسک به عام در شبهه مصداقیه باطل است.

پس در بحث آیات با همین توضیحی هم که الان اضافه کردیم دیگر واضح و روشن است که ممکن است با اطلاقش نسازد. می‌رویم در بحث دلیل دوم: روایات. دلیل روایات، ارتکاز متشرعه، کشف مذاق شارع و مقتضای اصل عملی را هم بررسی بکنیم آن وقت تقریبا یک ذره از بحث را بیان کرده‌ایم.

یکی روایت علی بن سالم است «قال ان اشد الناس عذابا یوم القیامه رجلا اقر نطفته فی رحم یحرم علیه». در روز قیامت شدیدترین انسان‌ها از جهت عذاب، کسی است که نطفه‌اش را در رحمی که بر او حرام است، مستقر بسازد. «اقر، قرار، استقرار»، استقرار پیدا کند نطفه‌اش، یعنی نطفه‌اش بچه بشود، نه هر قراردادنی، بلکه قراردادنی که بچه بشود. گفتهاند که این روایت، اطلاق دارد. در روایاتی داریم که فرد زانی دو گناه انجام می‌دهد: یکی این عمل شنیعی که انجام می‌دهد و اینکه نطفه‌اش را در رحم این خانم قرار می‌دهد و باعث این می‌شود که بچه زنازاده نامشروعی ایجاد می‌شود این هم گناه دیگر. برای همین امام صادق علیه‌السلام فرمود: بیست تا از آن صدتا شلاق‌هایی که این می‌خورد، مربوط به این کار دومش است؛ یعنی این کار دوم، قانون برایش وضع شد. پس اینجا دو گناه است؛ یکی قراردادن نطفه در رحم، یکی هم آن عمل زنا. عموم فقها از مجموع این روایات، استفاده اطلاق کرده و جایز نمی‌دانند، شاید به یک روایت اشکال کوچکی بکنیم، ولی از همه‌اش نمی‌توانیم دست برداریم.

ولی من خودم می‌توانم عرض بکنم که حالا به اندازه سوادی که دارم، تمام این روایات را می‌شود در آن اشکال کرد و هیچ کدام را به‌تنهایی قابل این که شما قائل بشوید که همه انواع و انحای اهدای اسپرم اجنبی به اجنبی جایز نیست، این روایات دلالتش را نداشته باشد.

روایت از جهت سندی معتبر است. نطفه در خیلی از جاها هم به «ماء الرجل» و هم به «ماء النساء» می‌گویند؛ حتی گاهی به تلفیقش می‌گویند، قرآن نطفه را دارد آن جایی می‌گوید که تلفیق شده و لقاح دارد که چهل روز طول می‌کشد. این نطفه در اینجا قرینه دارد که یقینا اسپرم مرد است؛ چون اضافه‌اش کرد به نطفته. بله! یک نسخه داریم که نطفة است که اضافه نمی‌شود و به‌صورت نکره می‌آید؛ یعنی غیرمتصل می‌آید. بازهم قرینه دارد که چون می‌گوید مرد قرار بدهد نطفه‌ای را در خانم، حتی با ضمیر هم نیامده باشد، بازهم منظورش، اسپرم مرد است. در عصر صدور روایت این‌طور نبود که مثلا آقایان و خانم‌ها هر روز به مرکز رویان بروند، کس دیگری هم این کارها را بکند و بگوید: اقر نطفة؛ آنچه انجام می‌شد به‌وسیله همین مرد در رحم زن انجام می‌شد؛ پس اگر «نطفة» هم بگوید بازهم این منظور است. درنتیجه این روایت را این‌طوری استدلال می‌کنند که به‌صورت مطلق و بدون هیچ قیدی، قراردادن منی در رحمی که برای صاحب منی حرام است، گناه به‌شمار می‌رود.

روایت دیگری هست که خانمی با شوهرش هم‌بستر شد، رفت این آب همسرش را منتقل کرد به یک کنیزی. آن کنیز حامله شد. احتمال علمی و پزشکی‌اش هم امروزه ثابت شده که مشکلی ندارد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: این خانم تنبیه می‌شود؛ چون این کاری که کرده، جایز نبود. این نشانه می‌دهد که قراردادن نطفه اگر به‌وسیله خود این آقا حتی بدون دخالت، صورت می‌گرفت، قرینه بشود که این کار جایز نبود؛ چون خانمش هم که این کار را کرد حضرت فرمودند جایز نبوده، این خانم تنبیه می‌شو و جریمه‌های این کنیز که از باکره‌بودن در خواهد آمد باید بدهد؛ چون وقتی می‌خواهد بچه را متولد کند، بکارتش از بین می‌رود. از این روایت اطلاق‌گیری بکنند که بگویند این نوع باروری، جایز نیست.

این اطلاق‌گیری اشکالاتی دارد. این نوع باروری که منی مرد به‌صورت غیرمستقیم، با ترکیب یا بدون ترکیب، در رحم زن بیچاره قرار بگیرد، در زمان خود روایت که حتما منظور این روایت نبوده است؛ شما باید اطلاقی برایش اثبات بکنی که در زمان ما این‌طوری بشود. برای جواب‌دادن ممکن است ادعای انصراف روایت به موارد نامشروع بشود. این که می‌گوید «من اقر نطفته» یعنی «من ازنی»، کسی که زنا بکند؛ چون این دیگر دو صورت نداشته. پاسخش این است که انصراف روایت به مورد زنا را ما نمی‌پذیریم؛ چون غلبه و شیوع افراد خارجی را سبب انصراف نمی‌دانیم. مثل این که بگویند: «برو گوشت بخر»، بیشتر گوشت در بازار یک چیز باشد، این دلیل انصراف نیست. این مقدار را نمی‌پذیریم که این انصراف وجود داشته باشد. برخی گفته‌اند که تمام موضوع این روایت، قراردادن نطفه مرد بیگانه در زن بیگانه است و اگر حرمت چنین کاری اثبات بشود، بعد باید بگویید حرام است؛ درحالی‌که هنوز این حرمتش اثبات نشده.

می‌گوید «من اقر نطفته فی رحم یحرم علیه» این «یحرم علیه» را صفت رحم می‌گیری یا ویژگی برای آن آقا می‌گیری؟ اگر صفت این رحم بگیری که بر او حرام است یا صفت برای آن آقا بگیری که کار حرام انجام می‌دهد، متفاوت است. می‌گوید شما اول اثبات کن که اگر قرار دادن این ماء در رحم حرام است، بعد بگو که این روایت می‌گوید حرام است؛ روایت که نمی‌آید برای خودش موضوع درست بکند و بگوید این موضوع جدید شما هم من شاملش هستم. شما اول باید این موضوع جدید را شامل این روایت بدانید تا دلیل و روایت برای خودش موضوع‌ساز نشود. می‌دانم این تکه آخر برای تشکیک در اطلاق با آن توضیحاتی که دادم نیازمند بحث و گفت‌وگوی بیشتری هست که درحقیقت به‌نوعی دفاع از قول به جواز مثل مقام معظم رهبری است.

دبیر علمی:

شما فعلا ادله منکرین را گفتید. هنوز وارد پاسخ نشده‌اید. الان هم پاسخی که داده شده بود را رد کردید. از این اطلاق آیات و روایات یک پاسخ جدی که در آن وجود دارد چیست؟ که دوستان دست پر از این جا بروند.

استاد ارائه دهنده:

آن طرف مقابل می‌گوید: ما باید جواز را اثبات کنیم یا شما باید حرمت را اثبات کنید؟ مجوزین می‌گویند آیا ما باید جواز را اثبات کنیم؟ مدعی و منکر اینجا جایش عوض نشود. مجوزین مانند مقام معظم رهبری می‌گویند: شما باید دلیل بر حرمت بیاورید. آیه به همان مواردی که گفتیم انصراف دارد و اطلاق ندارد و انصراف، ظهوری دارد. روایت هم ظهور در این ندارد و شامل موضوع جدید نمی‌شود. موضوع جدید را نمی‌تواند موضوع خودش قرار بدهد. بعد می‌رویم به اصل برائت. می‌گوییم ادله فروج و دماء؟ می‌گوید: همه آن‌ها را هم جواب می‌دهم. می‌گوییم ارتکاز متشرعه؟ می‌گوید من چنین ارتکازی ندارم. پس اصل برائت چه؟ می‌گوید: اصل، جواز انتقال است؛ به پیامدهایش دیگر کاری ندارد. پیامدهایش را باید ملاحظه بکند. مقام معظم رهبری نمی‌گوید که بروید و همه پیامدها را رها کنید. بعد اصل این جواز برای من دلیل نمی‌خواهد، اصل برائت دارم. شما که مخالف هستید دلیل بیاور. مخالفین سه چهار دلیل داشتند: آیات، روایات، مذاق شریعت و ارتکاز متشرعه. آقا می‌گوید: من ارتکاز و مذاق را که قبول ندارم. مذاق من چنین چیزی را کشف نمی‌کند. اطلاق روایات و آیات هم که شما نتوانستی اثبات بکنی. شما باید اطلاقش را اثبات کنی. اطلاقش را اثباتش نکردی؛ پس من قائل به جواز هستم.

برخی مراجع در این موارد، خوب تشکیک کرده‌اند و آخر باز عدم‌جواز را نتیجه گرفته‌اند. شما که همه این‌ها را تشکیک کردید، چرا عدم جواز [را نتیجه گرفتید]؟ (این هم مبنایی است. در قم هم بسیاری از استادانو مراجع تقلید ما قائل هستند) این‌ها می‌گویند که از مجموع ادله نمی‌توانیم دست برداریم؛ یعنی درست است با یک روایت قانع نمی‌شوم؛ اشکال می‌کنم به آن، اما از مجموع آیات، روایات، ارتکاز، مذاق شریعت، شمّ‌الفقاهه، همه این‌ها را که کنار هم قرار می‌دهم می‌گویم نمی‌توانم قائل به جواز هرگونه ادخال اسپرم اجنبی در رحم اجنبیه بشوم، وگرنه ادله را تک تک بررسی کنم بله، با آن قدرت فقهی و اصولی که دارم یا انصراف می‌دهم یا می‌گویم شامل نمی‌شود یا از ابتدا می‌گویم در این موضوع ظهور ندارد یا با مورد، ظهورش را بر می‌گردانم. مورد، مخصّص نیست، ولی اگر به‌گونه‌ای شد که مورد، ظهور را برگرداند، تمسک به مورد و شأن نزول نیست، بلکه تمسک به ظهور است.

این را در دو دسته ببینید و شما آزادید که دسته اول یا دسته دوم را انتخاب کنید. هر کدامش را انتخاب کنید بخش چالش‌هایتان کم و زیاد می‌شود. حلیت را اجازه بدهید با این وضع قانونی که وجود دارد، چالش‌هایی دارد و اگر حرمت را انتخاب کنید در بحث نسب، ارث، حضانت، مراتب و شبهه بودنش، چالش‌های دیگری دارد.

دبیر علمی:

آیا عرف هم در این مسأله نقشی دارد؟

استاد ارائه‌کننده:

بحث نقش عرف در فقه یک کتاب سیصدچهارصد صفحه‌ای است. عرف در خطابات شارع یقینا کارگر است؛ چون همه خطابات شارع به عرف عام القا شده. در تطبیق مصادیق بر عنوان خطاب شارع، عرف اماره و نشانه است؛ برای همین اگر شما از راه دیگر به علم رسیدی، این عرف دیگر کاره‌ای نیست. مثال واضح بزنم: بچه‌ای دارد اما می‌گوید: نمی‌دانم بچه مال خودم است یا نه. مراجع، قدما و فقها همه می‌گویند: «قاعده فراش». این ناقلای شیطان، نباید این کار را می‌کرد اما رفت آزمایش DNA بچه را گرفت و اثبات کرد که این بچه مال من نیست. قاعده فراش می‌گفت: «این بچه در خانه تو متولد شده؛ پس مال توست»، اما الان DNA اثبات علمی کرد 99 درصد که این بچه مال او نیست. کدام مقدم است؟ نمی‌توانی بگویی عرف؛ چون عرف و قاعده فراش درصورتی که شما علم نداشتی ملاک بود، الان که علم داری.

این قانون خوبی است. بعضی‌ها هم آن را قبول ندارند، ولی عموم فقها در خطابات، ملاک را عرف می‌دانند؛ برای همین، مرگ مغزی تمام دعوا روی همین است. میت و حی، به که القا شده؟ به عرف عام. عرف عام این آدم روی تخت بیمارستانی که دارد با دستگاه نفس می‌کشد را زنده می‌گوید. ولی متخصص می‌گوید: احتضار، مرگ مغزی یا کما، مراتبی دارد. از پانزده شروع می‌شود تا سه؛ سه مرگ مغزی می‌شود. این مرگ مغزی را عرف می‌گوید دارد نفس می‌کشد. اما آن پزشک متخصص می‌گوید که مغزش تبدیل به ژله شده و امکان بازگشتش وجود ندارد. چون خطاب عرفی است مراجع، عموما نپذیرفته‌اند به جز چند نفر که موضوع را تغییر داده‌اند؛ نه اینکه خطاب عرفی را به عرف نپذیرند.

دبیر علمی:

این بحث مفصلی در اصول است که تشخیص موضوعات با عرف است یا دقت عقلی است یا متخصص است. این‌ها بحثش مفصل است. تشکر می‌کنیم از جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدعلی قاسمی که تشریف آوردند. بحث بسیار مفصل است. اشتیاق عزیزان هم معلوم می‌کند که با یک جلسه، کفایت نمی‌کند. ان‌شاءالله اگر توفیق باشد وقتی بگیریم از حاج آقا اگر بتوانیم بعدا در اختیارشان باشیم تا این جلسه ادامه پیدا بکند؛ چون هم بحث به‌روزی است و هم احتیاج جامعه است و هم علاقه عزیزان به شنیدنش وجود دارد. همچنین از شما عزیزان حاضر محترم تشکر می‌کنم؛ وقت گذاشتید و تشریف آوردید در این جلسه علمی حضور پیدا کردید. دعوت می‌کنم از جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیفی مدیر موسسه دارالثقلین امام عصر که جهت تقدیم لوح سپاس به جناب دکتر قاسمی تشریف بیاورند اینجا. صلواتی ختم بفرمایید.

اللهم صل علی محمد و آل محمد


 

گالری تصاویر محصول
تصاویر
بیشتر