menusearch
darolsaqalain.ir

بررسی عامل محوری فقر مطلوب و فقر مذموم و آثار آن‌ها بر زندگی فردی و اجتماعی با تکیه بر آیات و روایات

شنبه بیست و یکم مرداد ۰۲
(1)
(0)
بررسی عامل محوری فقر مطلوب و فقر مذموم و آثار آن‌ها بر زندگی فردی و اجتماعی با تکیه بر آیات و روایات

بررسی عامل محوری فقر مطلوب و فقر مذموم و آثار آن‌ها بر زندگی فردی و اجتماعی با تکیه بر آیات و روایات

 

صدرالله رنجبر

 

چکیده

فقر از نخستین نسل بشری در وجودش نگاشته شده است. در بررسی عامل محوری فقر مطلوب و فقر مذموم و آثار آن به‌دنبال آن هستیم که فقر از حیث عامل‌ها و میزان تأثیر این عامل‌ها بر زندگی فردی و اجتماعی انسان را بررسی نماییم. حال اگر انسان دچار فقر به‌طور مطلق (مطلوب و مذموم) گردد آیا تأثیرگذاری در انحراف زندگی انسان دارد یا خیر؟ در این بررسی درباره این تأثیرگذاری قائل به تفصیل هستیم؛ به این صورت که در فقر مطلوب و مذموم، پتانسیل و قوه بی‌تأثیری در زندگی فردی و اجتماعی انسان وجود دارد. دلیل دیگر این نوع بررسی، تغییردادن نگاهی است که در بطن جامعه فعلی وجود دارد که فقر را مجوز ارتکاب گناه و به‌انحراف رفتن می‌داند. به این نتیجه رسیدیم که انسان با صبر، تقوا و پرورش روح انسانی خویش می‌تواند از فقر سربلند بیرون آید و اجازه تأثیر سوء فقر بر زندگی خویش را ندهد. هر کدام از نوع فقر برای انسان‌های خودساخته نه‌تنها تأثیر سوئی بر زندگی آن‌ها نمی‌گذارد بلکه موجب رشد معنوی و مادی آن‌ها است؛ این خودسازی، در فقر مذموم بیشتر خودش را نشان می‌دهد. فقر مذموم، امکان تأثیر سوء را دارد که این امکان می‌تواند با تقوا دفع شود و منشأ خیر گردد.
کلید واژه: فقر، عامل محوری، فقر مطلوب، فقر مذموم، مصیبت.


مقدمه

از زمانی که زندگی بشری و اجتماع به وجود آمده یکی از مهم‌ترین مسائل هر فرد و اجتماعی، مسأله فقر است. فقر، دو گونه است؛ فقر مطلوب و فقر مذموم. در این پژوهش درباره این دو گونه بررسی می‌شود که از حیث لفظ و اصطلاح چه مفهومی دارند؟ فقر مطلوب و فقر مذموم، چه فقری است؟ این مسأله مهم و حیاتی چه اثری بر زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد؟ اسلام کدام فقر را قابل ستایش می‌داند؟ و کدام فقر را مصیبت می‌داند؟ آیا فقر، علت تامّه ارتکاب معاصی است یا علت ناقصه است؟ فقر مطلوب چه فقری است و مصادیق آن در قرآن و روایات چیست؟ فقر مذموم چه فقری است و مصادیق آن در قرآن و روایات چیست؟
با آرزو و امید به این‌که این جستار گوشه‌ای از این شبهه بیان‌شده در جامعه درباره تأثیر فقر را برطرف نماید و مثمر ثمر واقع شود، این موضوع را بررسی می‌کنیم.


واژه‌شناسی فقر

فقر، متضاد بی‌نیازی و غنا است. در لغت به معنای حاجتمندی است. فقر گاهی حاجت درونی و معنوی است و گاهی نیازی مادی است که انسان حائز آن را «فقیر» می‌نامند.[1] 
در نگاه فقهی به فقر، به‌جای تعریف فقر، ملاکی برای تشخیص فقیر از غنی را صحیح می‌داند. فقها فقیر را این‌گونه تعریف می‌کنند: به هر انسانی که قادر به تأمین مخارج سالانه خود و خانواده‌اش نیست، فقیر می‌گویند.[2]  


ملاک و ارزیابی فقر

در تشخیص فقر و فقیر به‌خصوص در مواقعی که فقر معنوی است، تشخیص فقر و فقیر کار مشکلی است. ملاک‌ها و ارزیابی‌هایی که اقتصاددانان برای تشخیص فقر و فقیر مادی معرفی کرده‌اند، ایجاد خط فقر است که هر کسی زیر خط فقر باشد او را «فقیر» می‌نامند و افرادی که بالای این خط فقر باشند «غنی» می‌نامند.[3] این نوع تشخیص که به گمان اقتصاددانان مشخص‌کننده فقیر از غنی است، با آن تنها می‌توان فقر مادی را تشخیص داد، اما فقر معنوی، ملاک مشخصی ندارد. برخی شاخصه‌ها که برای فقر معنوی بیان کرده‌اند، ملاک نیست بلکه نشانه‌هایی است که می‌توان با آن مقدار اندکی از فقر معنوی را تشخیص داد. با جست‌وجوهای فراوان شاید فقر مادی قابل درک باشد ولی درباره ملاک و ارزیابی فقر معنوی برای همه افراد نمی‌توان ملاکی ساخت.


فقر مطلوب

فقری که در این گفتار به بررسی آن خواهیم پرداخت، موجب تفاخر و مباهات است و از فقرهای قابل ستایش و مطلوب و ستودنی است. فقر مطلوب داری مصادیقی است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:


1- فقر الی الله
قال الله تعالی «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ».[4]
فقر و نیاز، مخصوص و جزء ذاتی جدا نشدنی انسان است و غنا و بی‌نیازی فقط مخصوص خداوند است. این نوع فقر، فقر معنوی است که خداوند در وجود هر انسانی گماشته است و این فقر موجب مباهات و فخر و از فقرهای قابل ستایش برای هر انسانی است. فقر مورد بحث، به فقر و نیاز انسان در بندگی خداوند متعال اشاره دارد. انسان اگر غیر خداوند متعال را بپرستد، این پرستش غیر، موجب بی‌نیازی از خداوند یگانه نمی‌شود؛ زیرا او بی‌نیاز قابل ستایش است.
حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله که به فقر افتخار می‌کند و آن ‌را قابل ستایش می‌داند، فرمود: «الْفَقْرُ فَخْرِي‏ وَ بِهِ أَفْتَخِرُ».[5] 
حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله به فقیربودن خودش افتخار می‌کند و فقیربودن را موجب مباهات برای خود می‌داند. این فقر، فقر الی الله است؛ زیرا فقری که مذوم، مصیبت و خودساخته براساس سوءتدبیر باشد، فخر نیست بلکه علت ناقصه ذلت، خواری و انواع گناهان است.


2- فقر به معنای ساده‌زیستی
از فقرهای مطلوب و ستودنی فقر به معنای زندگی ساده و بی‌آلایش است. ساده‌زیستی در تمامی شؤون زندگی جریان دارد که در ادامه به برخی از آن شؤون اشاره می‌شود:


ساده‌زیستی در مکان خواب
«وَ کَانَ يَنَامُ عَلَى الْحَصِيرِ لَيْسَ‏ تَحْتَهُ‏ شَيْ‏ءٌ غَيْرُه».[6]
زندگی ساده و بی‌آلایشی که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله داشت نشأت گرفته از فقری است که برای زندگیش برگزید.


ساده‌زیستی در اسباب و وسایل زندگی
«وَ يَکُونُ‏ السِّتْرُ عَلَى‏ بَابِ‏ بَيْتِهِ‏ فَتَکُونُ فِيهِ التَّصَاوِيرُ فَيَقُولُ يَا فُلَانَةُ لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ غَيِّبِيهِ عَنِّي فَإِنِّي إِذَ نَظَرْتُ إِلَيْهِ ذَکَرْتُ الدُّنْيَا وَ زَخَارِفَهَا».[7] 
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله حتی از کوچک‌ترین وسایلی (مانند پرده خانه) که موجب رغبت و تمایل به دنیا است، دوری می‌کرد. حضرت، کراهت خود را نسبت به زندگی همراه تفاخر، اعلام می‌داشت.


ساده‌زیستی در خوراک
«عَيْشَ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله فَإِنَّمَا کَانَ قُوتُهُ‏ الشَّعِيرَ وَ حَلْوَاهُ‏ التَّمْرَ وَ وَقُودُهُ السَّعَفَ إِذَا وَجَدَه».[8] 
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در خوراک هم مانند طبقه پایین جامعه، زندگی می‌کرد و ساده‌زیست بود.
ساده‌زیستی‌ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در همه شؤون زندگیش، تأثیرپذیرفته از فقر مطلوب و قابل‌ستایشی است که برای اهداف بلند و رشد اسلام است.


3- فقر بر اثر انجام وظیفه
گاهی فقر بر اثر انجام وظیفه و تکلیف، دامن‌گیر انسان می‌شود. بهترین مصداق آن، شعب ابی‌طالب است؛ آن واقعه تاریخی که بر اثر ظلم ظالمان و تحریم مسلمانان توسط آنان، مسلمان دچار فقری شدند که حتی برای خوراک خود نیز در مضیقه شدید بودند. مسلمانان برای کمک به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و اشتغال به جنگ و جهاد متحمل فقر می‌شدند و خداوند متعال به‌وسیله گرسنگی، آنها را آزمایش می‌کرد. این نوع از فقر خدادادی، موجب فخر است؛ زیرا در راه خداوند متعال، گرسنگی و فقر باعث فخر است.


4- رسیدن به حقیقت ایمان
«فی معاني الأخبار عن فُضَيلَ بنِ يَسار عنِ الإمامِ الباقرِ علیه‌السلام : لا يَبلُغُ أحدُکُم حقيقةَ الإيمانِ حتّى‏ يکونَ فيه ثلاثُ خِصالٍ: حتّى‏ يکونَ المَوتُ أحبَّ إليهِ مِن الحياةِ، والفَقرُ أحبَّ إليهِ مِن الغِنى‏، والمَرَضُ أحبَّ إليهِ مِن الصِّحّةِ».[9]
امام باقر علیه‌السلام فرمود: هيچ يک از شما به حقيقت ايمان نمى‏رسد مگر آن که سه خصلت در او باشد: مرگ را بيشتر از زندگى، فقر را بيشتر از توانگرى و بيمارى را بيشتر از تندرستى، دوست بدارد.
امام باقر علیه‌السلام دوست‌داشتن فقر را نشانه رسیدن به حقیقت ایمان می‌داند. بعضی از فقرهایی که عاملیت آن فقر خدادادی است، موجب فخر انسان است. این نوع فقر بر زندگی فردی و اجتماعی، نه‌تنها آثار سوء ندارد بلکه موجب تعالی روح انسانی است.


5- فقر خودساخته براساس تدبیر
فقر خودساخته براساس تدبیر، یکی دیگر از فقرهای مطلوب و ستودنی است. همان‌گونه که در سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام این نوع فقر را می‌بینیم که بر اثر ایثار و از خودگذشتی، فقر بر زندگی آن‌ها سایه می‌گستراند. در ادامه، آیات و روایاتی در‌این‌باره بیان می‌شود:
«وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا».[10] این آیه مصداق بارز فقر خودساخته بر اساس تدبیر است. شأن نزول آیه درباره حضرات معصوم علی، حسن، حسین و زهرا علیهم‌السلام است که غذای شب افطار خویش را سه شب به‌صورت کامل به مسکین، یتیم و اسیر بخشیدند و خود گرسنه به‌سربردند. خداوند متعال برای ستایش این رفتار، آیه را نازل نمود.[11] این ایثار، مصادیق بارز فقر خودساخته‌ای است که انسان براساس تدبیر بر خودش تحمیل کرده است. با این‌که گرسنه بودند ولی برای رضای خداوند متعال و پیشبرد اهداف اسلام، از جان و مال ایثار نمودند.
«باع‏ عليّ علیه‌السلام حديقته الّتي غرسها له النّبيّ صلی‌الله‌علیه‌وآله و سقاها هو بيده باثنى عشر ألف درهم، و راح إلى عياله و قد تصدّق بأجمعها. فقالت له فاطمة علیها‌السلام تعلم أنّ لنا أيّاما لم نذق فيها طعاما، و قد بلغ بنا الجوع، و ما أظنّک إلّا کأحدنا، فهلّا ترکت لنا من ذلک قوتا؟ فقال: منعني من ذلک وجوه أشفقت أن أرى عليها ذلّ السّؤال‏».[12]  
این روایت، اشاره به فقر خود ساخته براساس تدبیر دارد؛ امام علی علیه‌السلام باغی که به دست خودش آن را آباد کرده بود، فروخت و با این‌که خانواده‌اش نیاز مبرم به خوراک داشت، پولش را میان نیازمندان پخش کرد تا مبادا بر اثر فقر، خواری در چهره آن‌ها نمایان شود. این نوع فقر، باعث پس‌رفت و زیان نمی‌شود بلکه موجب رشد و تعالی روح انسان است.
انسان می‌تواند به این درجه از معرفت به خداوند متعال برسد که صاحب حلم و ورع باشد و بتواند از نان شب خویش و خانواده خویش در راه خدا بگذرد و پابه‌پای پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در پیشبرد اهداف اسلام کوشش نماید. این دو نوع فقر نه‌تنها انسان متقی را از خدای خویش باز نمی‌دارد بلکه او را به خداوند متعال، نزدیک می‌نماید.


فقر مذموم

برخی انسان‌ها دچار فقر و تهدیستی هستند که بر اثر تنبلی، کوتاهی، سوءتدبیر و سوءمدیریت به‌وجود آمده است. این فقر نه‌تنها باعث ستایش نیست بلکه علت ناقصه ذلت، خواری، مصیبت و مبتلاشدن به انواع گناهان است. فقر مذموم از علل‌هایی است که می‌تواند انسان‌های دارای ایمان ضعیف را تا سرحد کفر سوق دهد.
فقر و تنگدستی، مجوز و علت تامّه ارتکاب معصیت نیست و هیچ آیه و روایتی برای تأییدش موجود نیست. جهل جامعه و برداشت‌های ناصحیح از آیات و روایات و فقر فرهنگ،‌ عامل شکل‌گیری چنین باوری میان مردمان است.


آثار فقر مادی

در دیدگاه اسلام، فقر می‌تواند آثاری را در زندگی فردی و اجتماعی داشته باشد که در ادامه به آن اشاره می‌کنیم.


1- کرنش و تعظیم در برابر نامحترمان
امام علی علیه‌السلام فرمود: «اللّهمّ! صن وجهي باليسار، ولا تبذل‏ جاهي‏ بالإقتار، فأسترزق طالبي رزقک، و أستعطف شرار خلقک، و أبتلي بحمد من أعطاني، و أفتتن بذمّ من منعني، و أنت من وراء ذلک کلّه وليّ الإعطاء و المنع، إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير».[13]
امام علی علیه‌السلام درباره فقری که موجب کرنش و تعظیم در برابر اشرار و زورگویان، سخن می‌گوید؛ اين همان فقر مذمومی است که لازمه آن روی‌گردانی از خداوند و روی‌آوردن به مخلوق است. از آثار این فقر خودساخته بی‌تدبیرانه، اعتمادنداشتن به خداوند سبحان است. فقر فردی آبروی انسان و فقر اجتماعی، آبروی جامعه را به‌خطر می‌اندازد.


2- نقص دین، سرگردانی عقل و ایجاد دشمنی
امیر مؤمنان علی علیه‌السلام فرمود: «فانّ الفَقَر مَنْقَصهٌ لِلدِّينِ، مَدْهَشَهٌ لِلْعقلِ، داعيةٌ لِلْمَقْتِ».[14] در این فراز از کلام، منظور از فقر، فقر مادی است. فقر عامل زيان و نقصان به دين انسان است. این روایت برای فقر خودساخته براساس بی‌تدبیری و تنبلی در مسائل اقتصادی خویش است. فقر حاصل از این نوع بی‌تدبیری و تنبلی موجب می‌شود که عقل و خرد آدمى را سرگردان و باعث کينه و دشمنى ‏شود. فقر، مؤثر در سستی دین و زیان‌آور نسبت به دین فرد است و موجب سردرگمی و فقدان عقل مستفاد از دین می‌شود. این فقر باعث کینه‌توزی و دشمنی میان افراد جامعه است. فقير بر اثر سختىِ حالِ خود و خانواده‌اش در معرض اين است که به دزدى و خيانت دچار شود و از غضب و ظلم، نان بخورد.


3- عاملی برای کفر
حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «کاد الفقر أنْ يکون کفراً».[15] انسان بر اثر ازدست‌رفتن مال و و زندگی مادی خویش، نزدیک است که در اعتقاداتش کافر شود. زمانی که انسان، سختى حال خود را ببیند چه‌بسا که نسبت بى‏عدالتى به خدا بدهد.
تفاسیر و برداشت‌های گوناگونی درباره این حدیث گفته شده است؛ بعضی این حدیث را به فقر نفسی و بعضی آن را به فقر مالی تعبیر کرده‌اند، ولی در هر دو صورت، دلالت بر فقر می‌کند. فقر، این نیرو و توان را دارد که موجب به‌هم‌ریختگی، فساد و گناه در جامعه شود.


4- ناقض حیا و عفت
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَيْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاکُمْ وَلَا تُکْرِهُوا فَتَيَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ ».[16] از دیگر آثار فقر خودساخته بی‌تدبیرانه این است که مردان و زنان بی‌همسر، به‌دلیل چیره‌شدن فقر، به بی‌عفتی و فساد جنسی آلوده می‌شوند.


5- احسان به فقیر
«وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاکِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ».[17] احسان مادی و معنوی، بهترین و جامع‌ترین کار در باب نیکی نسبت به هم‌نوع خود در زمان فقر مادی است. البته احسان به فقیر، تنها شامل کمک مادی نیست بلکه محبت و حفظ حقوق و تعلیم و تأدیب او است. یکی از حقوقی که فقرا بر گردن مسلمانان دارند، حق احسان است.


6- برخورداری از اطعام توسط دیگران
«أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ * يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ * أَوْ مِسْکِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ».[18]  
اطعام فقیر، وظیفه‌ای است بر عهده دیگران که باید برای انجام آن اهتمام ورزند و این عمل مبارک بر عهده هر فردی است که باید به آن عمل نماید.


7- برخوارداری از صدقات مستحبی
«لَيْسَ عَلَيْکَ هُدَاهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ».[19] برخورداری فقیر از صدقات مستحبی تا زمانی که فقیربودن بر او صدق می‌کند وجود دارد و این روحیه ‌بخشش باید در آن انسان بخشنده همیشگی باشد؛ زیرا فعل «تنفقوا» دلالت بر استمرار انفاقی می‌کند.
«لِلْفُقَرَاءِ الَّذِين أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ».[20] این انفاق و بخشش باید شامل انسان‌هایی شود که برای دین خدا آواره شده‌اند و در راه خدا جهاد می‌کنند؛ زیرا با اختیار خود دچار فقر خودساخته براساس بی‌تدبیری شده‌اند که برای امرار معاش زندگیشان راهی جز گرفتن این صدقات برای آن‌ها وجود ندارد.


8- برخورداری از زکات
«إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَکِيمٌ».[21] انسانی که دچار فقر می‌گردد علاوه بر برخودداری از صدقات مستحبی، از صدقات واجب نیز بهره‌مند می‌گردد.


9- برخوداری از فیء
«فیء» مالی است که در جنگ بدون خون‌ریزی با کفار، عاید مسلمانان شده است.[22]  
«مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاکِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ کَيْ لَا يَکُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ».[23] 
«لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ».[24]  
از ميان «مساکين» و «ابن السبيل» باید به سراغ آن گروه از فقرايى برویم که امتيازاتى همچون هجرت در راه خدا و يارى رسول خدا را داشته باشند؛ یعنی کسانی که برای خدا دچار فقر خودساخته‌ای شده‌اند که راهی جز برخورداری از صدقات مستحبی و واجب ندارند. کسانی در راه خدا بذل جان و آبرو می‌کنند و برای پیشبرد اهداف اسلام، تمام وقت و زندگی خود را می‌گذارند، بر عهده دین است تا مخارج زندگی آنان را سامان بخشد.


10- برخوداری از کفارات
«أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْکِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ».[25] کسانی که بر اثر بیماری، روزه ماه رمضان برای آن‌ها مقدور نیست، برای مجوز افطار در روزه‌های ماه رمضان، باید فدیه (کفاره) به فقیر بدهند.


11- گمان بد و اعتراض به خداوند
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاَهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ».[26] فقر، موجب سوءظن به خداوند متعال و گلایه‌مندی از اوست. وقتى خداوند او را با تنگ‌شدن روزی مى‏آزمايد، فقیر مى‏گويد: پروردگارم من را خوار شمرده است‏.


12- معافیت از جهاد
«وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَکُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ ... وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَکُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ».[27] جهاد در راه خدا برای کسانی که فقیر هستند، برداشته شده است. این‌ها کسانی هستند که نه معونه همراهی دارند و نه امکان جسمی برای آن‌ها است که در جنگ شرکت کنند.
فقر گاهی مربوط به نفس است که انسان از درون، احساس تهی‌بودن دارد. سرچشمه این فقر گاهی بی‌تقوایی و گاهی هیچ دانستن خود در برابر خداوند متعال است. فقری که انسان خود را در برابر پروردگارش همیشه محتاج بداند، ستودنی است. منشأ فقر اگر بی‌تقوایی یا مادی باشد، موجب فساد و آشفتگی جامعه می‌شود.
خداوند متعال برای آزمودن، رزق را بر انسان تنگ می‌گیرد که اگر فقر معنوی و بی‌تقوایی داشته باشد، موجب شکوه و گلایه‌مندی می‌شود که نتیجه‌اش هرج‌و‌مرج در زندگی فردی است.
امکان این انحراف جنسی در فقرا وجود دارد که برای برطرف‌کردن حاجات و نیازهای خود، مرتکب فحشا شوند. با رعایت تقوا می‌توان از ارتکاب آن جلوگیری نمود. انسان نیاز به ملکه تقوا دارد که حتی در صورت فقر مالی شدید نیز عفت و پاکدامنی پیشه سازد و دامن خود را به گناه آلوده نکند تا اینکه خداوند او را از فضلش بی‌نیاز سازد.


نتیجه گیری

فقر، متضاد بی‌نیازی و غنا است. در لغت به معنای حاجتمندی است.
شاید بتوان برای فقر مادی ملاک و معیار تعیین نمود اما فقر معنوی، ملاک مشخصی ندارد. برخی شاخصه‌ها که برای فقر معنوی بیان کرده‌اند، ملاک نیست بلکه نشانه‌هایی است که می‌توان با آن مقدار اندکی از فقر معنوی را تشخیص داد.
فقر بر دو قسم است: 1- فقر مطلوب و ستودنی؛ 2- فقر مذموم.
فقر مطلوب دارای مصدیق ذیل است:
1- فقر الی الله؛
2- فقر به معنای ساده‌زیستی؛
3- فقر بر اثر انجام وظیفه؛
4- رسیدن به حقیقت ایمان؛
5- فقر خودساخته براساس تدبیر.
برخی انسان‌ها دچار فقر و تهدیستی هستند که بر اثر تنبلی، کوتاهی، سوءتدبیر و سوءمدیریت به‌وجود آمده است. این فقر نه‌تنها باعث ستایش نیست بلکه علت ناقصه ذلت، خواری، مصیبت و مبتلاشدن به انواع گناهان است. فقر مذموم از علل‌هایی است که می‌تواند انسان‌های دارای ایمان ضعیف را تا سرحد کفر سوق دهد.
فقر می‌تواند آثاری را در زندگی فقیر داشته باشد که ازجمله ‌آن‌ها موارد ذیل است:
1- کرنش و تعظیم در برابر نامحترمان
2- نقص دین، سرگردانی عقل و ایجاد دشمنی
3- عاملی برای کفر
4- ناقض حیا و عفت
5- احسان به فقیر
6- برخورداری از اطعام توسط دیگران
7- برخوارداری از صدقات مستحبی
8- برخورداری از زکات
9- برخوداری از فیء
10- برخوداری از کفارات
11- گمان بد و اعتراض به خداوند
12- معافیت از جهاد
اگر انسان فاقد روح بلند و نفس متقی باشد، فقر مطلوب و مذموم می‌تواند موجب انحراف از صراط مستقیم شود.
در هر نوع از انواع فقر هیچ‌گونه مجوزی برای انحراف و ارتکاب معصیت وجود ندارد. این گونه از معلول، معلول امکانی است و می‌تواند پدید نیاید.

 

منابع

قرآن کریم
نهج البلاغه
1. البرهان في تفسیر القرآن؛ بحرانی، هاشم بن سلیمان؛ قم، مؤسسه البعثه، قسم الدراسات الإسلامیه، 1415ق.
2. المبسوط فی فقه الامامیه؛ طوسی، ابوجفعر بن محمد بن حسن بن علی بن حسن؛ تهران، المکتبه المترضویه لإحیاء الآثار الجعفریه، 1387ق.
3. نگاهی به فقر و فقر زدایی از دیدگاه اسلام؛ فراهانی فرد، سعید؛ تهران، کانون اندیشه جوان، 1387 ش.
4. مصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی؛ فیومی، احمد بن محمد؛ قم، مؤسسه دارالجهره، 1414ق.
5. سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار؛ قمی، عباس؛ مشهد، آستان قدس رضوی؛ 1374ش.
6. اصول کافی؛کلینی، محمد بن یعقوب؛ تهران، داراکتب الإسلامیه، 1415ق.
7. بحارالانوار؛ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
8. میزان الحکمه؛ محمدی ری‌شهری، محمد؛ قم، مؤسسه دارالحدیث، 1389ش.
9. ترجمه عروة الوثقی؛ قمی، عباس؛ تهران، دریای معرفت، 1392 ش.
10. لسان العرب‏؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم‏؛ بیروت، دار صادر،‌ سوم، ۱۴۱۴ ق.
11. البرهان في تفسير القرآن؛ حسینی بحرانی، سیدهاشم؛ قم، دار التفسير، ۱۴۱۷ق.

 

پی‌نوشت‌ها

[1]. لسان العرب، ج5، ص60.
[2]. ترجمه عروة الوثقی، ج2، ص306.
[3]. نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، ص26.
[4] .سوره فاطر، آیه 15.
[5]. بحارالانوار، ج69، ص30.
[6]. بحار الانوار، ج16، ص235.
[7]. نهج البلاغه، خطبه 160.
[8]. الکافی، ج2، ص‌138.
[9]. میزان الحکمه، ج1، ص409.
[10]. سوره انسان،‌ آیه 8.
[11]. البرهان في تفسیر قرآن، ج 5 ص546.
[12]. سفینه البحار، ج5، ص85.
[13]. نهج البلاغه، خطبه 225.
[14]. همان، حکمت 319.
[15]. الکافي، باب الحسد، ج2، ص307.
[16]. سوره نور، آیه 33.
[17]. سوره بقره، آیه 83.
[18]. سوره بلد، آیات 14_16.
[19]. سوره بقره،‌ آیه 272.
[20]. همان، آیه 273.
[21]. سوره توبه، آیه 60.
[22]. المبسوط في فقه الامامیه، ج2، ص64.
[23]. سوره حشر، آیه 7.
[24]. همان، آیه 8.
[25]. سوره بقره، آیه 184.
[26]. سوره فجر آیه 16.
[27]. سوره توبه، آیات 86_92.

گالری تصاویر محصول
تصاویر
بیشتر