مسلم بهرام آبادی
انسان موجودی است که خداوند تبارک و تعالی او را مختار آفریده و هدف از خلقتش رسیدن انسانها به سعادت، کمال و قرب الهیاست. انسان به قرب الهی نمیرسد مگر اینکه از طریق عبادت بخواهد خود را به معبود نزدیک کند، عبادت، خضوع، خشوع و تسلیم در برابر دستورات خداوند است. عبادتی انسان را به خدا نزدیک میکند و تأثیرگذار خواهد بود که با تفکر و تأملهمراه باشد؛ در چنین صورتی، انسان از تأثیرات اخلاقی فردی نهایت استفاده را خواهد برد. برخی از عبادتها تأثیرات خاصی در اجتماع میگذارد که ما در این مقاله به برخی از آنها اشاره کردیم و بهصورت مختصر به برخی از آثار اجتماعی آن اشاره کردیم. این آثار اجتماعی از مجموع عباداتی همچون نماز، روزه، امر به معروف و نهی از منکر، انفاق، انتظار فرج و ... حاصل میشود که برخی ازآنها عبارتنداز: 1- بازدارندگی از فحشا و منکر؛ 2- موجب الفت اجتماعی؛ 3- تسهیل روابط اجتماعی؛ 4- درس مساوات و برادری؛ 5- کاهش جرایم اخلاقی؛ 6- کسب صبر در روابط اجتماعی؛ 7-مواسات و همدردی با بینوایان؛ 8- حلال شدن درآمدها؛ 9- گرفتنحق؛ 10- نجات در قیامت؛ 11- پیشگیری از هلاکت جامعه؛ 12- امید و رجا نسبت به آینده؛ 13- اصلاح جامعه و ... .
واژگان کلیدی: عبادت، اخلاق اجتماعی، روابط اجتماعی، فساد جامعه.
خداوند بلندمرتبه انسان را خلق کرد تا به سعادت و کمال واقعی برساند و هدف از خلقتش را عبودیت قرار داد؛ چراکه انسان اگر میخواهد به درجات عالی برسد باید برای خود سیروسلوکی داشته باشد که به معبود خود تقرب جوید. راه رسیدن به خداوند جز به عبادت میسّر نیست. عبادت، انسان را از تاریکی به سوی نور هدایت میکند و در روح و روان انسان تأثیرگذار است. اگر عبادت با تفکر و تعقل باشد بر اخلاق آدمی تأثیرات مثبت و مهمی خواهد گذاشت. لفظ عبادت، کلی است و منحصر در عمل خاصی نمیشود. دین اسلام بسیاری کارها را عبادت میداند که هر کدام دارای تأثیراتی در اخلاق فردی است. برای اینکه این موضوع درست تبیین شود بهطور مختصر برخی از افعال و اعمال یا هر چیز دیگری که از دیدگاه قرآن و روایات اهلبیت علیهمالسلام عبادت معرفی شده و بر آن تاکید شده باشد را بیان خواهیم کرد و تأثیرات آن را در اخلاق فردی بررسی میکنیم.
یکی از مهمترین فواید این بحث، پاسخ مناسب به پرسش بسیاری از طالبان حقیقت کمال است؛ عبادت که مهمترین سرمایه عمر انسان است را چگونه میتوان تداوم بخشید تا از آثاری که عبادات در اجتماع میگذارد محروم نشد. فایده دیگر آن، استفاده همه مؤمنان از این تحقیق جهت رشد معنوی و رسیدن به درجات عالیه کمال است. احیای ارزشهای اصیل عبادی و اخلاقی و بازگشت به اصول فراموششده اسلامی، شرط لازم برای حاکمیت بخشیدن به اسلام در جامعه ماست؛ زیرا حکومت اسلامی بر دوش فردفرد مسلمانان و بر دلهای آکنده از نور ایمان و معرفت آنان تکیه میزند. اسلام بهعنوان دین الهی، راه و رسم کامل و جامعی برای زندگی انسان در جهات و ابعاد گوناگون است.
اسلام، تنها مجموعه قوانین نیست بلکه روش عملی برای زندگی فردی، اجتماعی، مادی و معنوی است. عبادات و اخلاق افراد جامعه اصلاح نمیشود مگر اینکه ما روش درست عبادات را از خداوند و اهلبیت علیهمالسلام یاد بگیریم و به دیگران هم تعلیم دهیم. اگر میخواهیم اخلاق در جامعه بهسوی بدیها نرود یکی از مهمترین راه درمانش این است که به عبادات، اهتمام بیشتری داشته باشیم؛ بهویژه برخی از عبادات خاص که تأثیرشان نسبت به بقیه عبادات در اجتماع بیشتر است.
1-معنای عبادت
عبادت: از ریشه «عبد» به معنای اظهار فروتنى، طاعت و فرمانبردارى است.[1] عبادت یعنی تذلّل با تقديس یا اطاعت.[2] فیومی نیز میگوید: «اصل عبادت خضوع است».[3]
قرطبی میگوید: «اصل عبادت خضوع است».[4] برخی از منابع بهجای لفظ خضوع از واژه «ذلت» استفاده کردهاند که به واژه خضوع نزدیک است. برخی از واژهشناسان، عبادت را طاعت همراه با خضوع دانستهاند.[5]
2- معنای اخلاق
اخلاق، جمع «خُلق» در لغت دو معنادارد: برخیاخلاق را به معنای نیرو و سرشت باطنی دانستهاند که تنها با دیده بصیرت قابل درک است، در برابر «خَلق» که به شکل و صورت محسوس با چشم ظاهر گفته و قابل درک است. خَلْق مخصوص اشکال و اجسام و صورتهایى است که با حواس درک مىشود و خُلق، ويژه قوا و سجايایىاست که با فطرت و ديد دل، درک مىشود.[6] برخی، خُلق را به معنای صفت نفسانی راسخ میدانند که انسان، افعال متناسب با آن را بیدرنگ انجام میدهد، مانند شجاعت. کسیکه دارای خُلق شجاعت است در رویارویی با دشمن، تردیدی به خود راه نمیدهد».[7]
بسیاری از عالمان اخلاق، مانند ابنمسکویه،[8] مرحوم فیض کاشانی،[9] و غزالی[10] واژه اخلاق را به همان معنای لغوی دوم بهکار بردهاند؛ یعنی معتقد هستند که اخلاق، حال یا ملکهای برای نفس است که با داشتن آن، رفتار بدون فکر و اندیشه، بهآسانی از طرف کسی که دارای این هیئت نفسانی است، صادرشود.[11] برخی دیگر، اخلاق را هر صفتی، چه پایدار و چه غیرپایدار، که منشأ انجام کارهای پسندیده و نیکو یا کارهای بد و ناپسند در انسان میگردد، به کار بردهاند. گاهی نیز واژه اخلاق صرفاً به کسی که دارای صفات فاضله و پسندیده باشد، اطلاق میگردد.[12]
از منظر و دیدگاه قرآن، نماز، روزه، حجّ، دعا، توبه، یاد مرگ، جهاد، تفکر و ... از مصادیق عبادت محسوب میشود و برای این عبادات، آثار اجتماعی و اخلاقی بسیاری بیان شده است. آمرزش گناهان، آرامش و سرور، افزایش رزق و روزی، استواری دین، شکر خدا و همنشینی با ابرار و نیکان از آثاری است که برای عبادات بیان شده است. چون مصادیق عبادت زیاد است برای نمونه به چند عبادت مهم اشاره میکنیم و آثار فردی و اجتماعی آن عبادت را بررسی میکنیم.
یکی از عبادتهای مهم، نماز است که آثار فردی و اجتماعی بسیاری دارد؛ بهویژه اگر نماز به جماعت خوانده شود. خداوند بلندمرتبه درباره نماز میفرماید: «فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ کِتاباً مَوْقُوتا».[13] هنگامى که نماز را [در ميدان جنگ] به پايان برديد، خدا را در حال ايستاده، نشسته و خوابيده ياد کنيد. همين که [از فتنه و آشوب دشمن] مطمئن شديد، نماز را [بهصورت معمولش] اقامه کنيد. به یقین نماز، همواره در اوقاتى مشخص و معيّن، وظيفهاى مقرّر و لازم بر مؤمنان است.
همچنین میفرماید: «إِنَّني أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْري»[14] همانا من خدايم که جز من معبودى نيست؛ پس من را بپرست و نماز را براى ياد من بهپا دار.
از آثار فردی و اجتماعی نماز بازداشتن انسان از فحشا و منکرات است. خداوند بلند مرتبه میفرماید: «اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»[15] در اين آيه خداوند به پيامبرش دستور تلاوت قرآن و نماز را در کنار هم داده؛ زیرا قرآن و نماز، منبع نيروبخش است. خداوند که به پيامبرش از مسئوليّتی سنگين خبر مىدهد «إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْکَ قَوْلًا ثَقِيلًا»[16] به او مىفرمايد: براى انجام اين مسئوليّت سنگين، از دو منبع نيروبخش کمک بگير: يکى تلاوت قرآن «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا»[17] و ديگرى نماز شب «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا».[18]
براى جمله «لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ» چند معنا بيان شده است:
الف: نماز، بزرگترين ذکر الهى است؛ «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِي».[19] براساس این آیه، نماز، ذکر خداوند است؛
ب: ياد خدا (و حضور قلب)، بالاتر از ظاهر نماز است؛
ج: ياد خدا براى انسان از همه کارها برتر است؛
د: ياد خدا، براى جلوگيرى از فحشا و منکر، بالاتر از هر اهرم ديگر است.
به پيامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله گفته شد: فلانى؛ هم نماز مىخواند و هم خلاف مىکند. فرمود: «إنَّ صَلاتَهُ تَنهاهُ يوماً»[20] بالاخره نماز روزى نجاتش خواهد داد.
امام صادق علیهالسلام فرمود: هر کسى دوست دارد قبولى يا ردّ نمازش را بداند، ببيند نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته است يا نه. سپس امام علیهالسلام فرمود: «فبقدر ما منعته قبلت منه»[21] بهاندازهاى که نماز، انسان را از منکرات بازمیدارد، به همان اندازه، قبول میشود.[22] نقش اصلاحى نماز در فرد و جامعه، حدسى و پيشنهادى نيست، بلکه قطعى است؛ زیرا عبارت «إِنَّ الصَّلاةَ» جمله اسميه است. اگر نماز، انسان را از فحشا و منکر باز نداشت، بايد در قبولى نماز خود شک کند «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى».
2) موجب الفت اجتماعی
یکی از آثار اجتماعی نماز، الفت بین مردم است؛ چراکه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تأکید مینمود که صفوف نماز باید فشرده و نزدیک به هم باشد تا با فشردگی و نزدیکی صفوف، قلبهای نمازگزاران به یکدیگر نزدیک شود.
3) تسهیل روابط اجتماعی
تسهیل روابط اجتماعی از آثار نماز است؛ چرا که نماز جماعت باعث میشود که انسان بتواند راحت با دیگر افراد جامعه رابطه اجتماعی داشته باشد. نمازگزار با افراد گوناگون و با تفکرات مختلف، ارتباط دارد که باعث میشود روابط اجتماعیش تسهیل شود و بتواند راحت در جامعه با افراد مختلف روابط اجتماعی برقرار کند.
یکی دیگر از عبادات مهم دارای آثار اجتماعی، روزه است. خداوند درباره روزه میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَيْکُمُ الصِّيامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون»[23] اى اهل ايمان! روزه بر شما مقرّر و لازم شده، همانگونه که بر پيشينيان شما مقرّر و لازم شد، تا پرهيزکار شويد.
الف) درس مساوات و برادری
مساوات و برادری درمیان افراد، از آثار اجتماعی روزه است؛ چراکه انسان روزهدار با انجام این تکلیف الهی درمییابد که افراد گرسنه و فقیر چه سختیهایی را تحمل میکنند و این ماه، فرصت خوبی است که انسان بتواند در حد توان به کمک فقرا بشتابد، دراینباره امام صادق علیهالسلام فرمود: «إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الصِّيَامَ لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُّ وَ الْفَقِير»[24] خداوند روزه را ازاینرو واجب کرد که دارا و فقیر در آن برابر گردند.
ب) احترامگذاشتن به جامعه روزهدار
یکی از آثار مفید و سودمند روزه بر جامعه در ماه مبارک رمضان، تمرین احترام به دیگر افراد جامعه و پایبندی به قانون الهی است؛ چراکه اگر روزه بهعنوان فریضه مهم الهی در جامعه مورد توجه قرار گیرد، همه افراد حتی آنهایی که با وجود شرایطی نمیتوانند یا اینکه نمیخواهند روزه بگیرند، باید به روزهداران احترام بگذارند و از روزهخواری بپرهیزند.
ج) کاهش جرایم اجتماعی
هرساله با شروع ماه مبارک رمضان، میزان جرایم اجتماعی به میزان قابلتوجهی کاهش مییابد که ریشه اصلی این کاهش جرایم را میتوان در گرایش افراد جامعه به معنویت در این ایام، دانست علاوه بر قرین بودن این ایام با عبادت معنوی روزه، مصادف با شهادت حضرت علی علیهالسلام و شبهای عزیز و مهمِ قدر است که تقدیر یکساله هر انسانی در آن رقم میخورد. این امور سبب میشود که عظمت این ماه بهخوبی دانسته شود؛ ازاینرو بعضی از انسانها دست از خلاف و کارهای ناشایست میکشند.
د) کسب صبر در روابط اجتماعی
داشتن صبر در مواجهه با رفتارها و گفتارهای دیگران از پایههای اساسی رابطه اجتماعی است. انسان ممکن است در ناملایمات و برخوردهای اجتماعی با افراد، رفتار نامناسبی مرتکب شود، روزه در ماه مبارک بهترین فرصت است تا آستانه صبر خود را بالا برده و بتوانیم رابطه اجتماعی درستی داشته باشیم.
هـ) مواسات و همدردی با بینوایان
از آثار اجتماعی روزهداری، تحمّل گرسنگی و تشنگی است که همین امر باعث میشود روزهدار به سختی افتد؛ هرچند که در زمان کوتاهی در طول روز باشد. زمانی که روزهدار این سختی را تحمل کرد، به یاد فقیران و بینوایان میافتد و درک میکند که فقرا چه سختیهایی در طول سال و چهبسا در طول عمر میکشند.
روزهداری محدودیتهایی مانند گرسنگی و تشنگی دارد که زنگ خطری برای توجه به گرسنگان است. همچنین از آثار آن، یادآوری روز قیامت است؛ آن تشنگی و گرسنگی که خیل عظیم مردم متحمل میشوند. امام رضا علیهالسلام دراینباره فرمود: «إِنَّمَا أُمِرُوا بِالصَّوْمِ لِکَيْ يَعْرِفُوا أَلَمَ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ فَيَسْتَدِلُّوا عَلَى فَقْرِ الْآخِرَة»[25] مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگی و تشنگی را بفهمند و با آن، فقر و بیچارگی آخرت را بیابند.
انسان، موجودی اجتماعی است و در جامعه بهعنوان مسئول، خلق شده است. انسان نمیتواند در برابر دیگران بیتفاوت باشد، بلکه باید دربرابر کارهای ناپسند، عکسالعمل انجام دهد و انسان خطاکار را با گفتار و رفتارش به خوبیها و نیکیها دعوت کند. این فریضه دارای آثار اجتماعی فراوانی است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف-حلال شدن درآمدها
از آثار اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر این است که درآمدها و کسبها حلال میشود. امام باقر علیهالسلام فرمود: «لَيْسَ مِنْ نَفْسٍ إِلَّا وَ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَهَا رِزْقَهَا حَلَالًا يَأْتِيهَا فِي عَافِيَةٍ وَ عَرَضَ لَهَا بِالْحَرَامِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ فَإِنْ هِيَ تَنَاوَلَتْ مِنَ الْحَرَامِ شَيْئاً قَاصَّهَا بِهِ مِنَ الْحَلَالِ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ لَهَا وَ عِنْدَ اللَّهِ سِوَاهُمَا فَضْلٌ کَبِيرٌ»[26] خداوند برای هر کسی، روزی حلالی مقرر داشته که بهسلامت به او خواهد رسید. از طرف دیگر روزی حرام نیز در دسترس او قرار داده است که اگر انسان روزی خود را از آن حرام بهدست آورد، خداوند روزی حلالی را که برای او مقدّر کرده است از او باز خواهد داشت و غیر از این دو روزی، روزیهای فراوان دیگری نیز نزد خداوند است.
فروشندهای کالای معیوبی را وارد بازار میکند اگر همه مردم فریاد بزنند و دولت او را جریمه یا تنبیه کند، بازار اصلاح میشود. اگر در برابر رباخواری یا گرانفروشی همه احساس تکیف کنند و اعتراض کنند، جامعه اصلاح میشود و باعث میشود که کسبها و درآمدها حلال شود.
ب-گرفتن حق
گرفتن حق از کسی که به وی جفا شده از آثار اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر است؛ اگر هر کس در برابر ظالم به وظیفه خود عمل کند، ظالم، میدانی برای ظلم نمییابد و قهراً حق به صاحبش برمیگردد.
در آیات متعددی توصیه به انفاق شده و انفاق در شمار اعمال نیک و عبادات بیان شده است که این خود نشاندهنده اهمیت انفاق از دیدگاه قرآن و اسلام است.
خداوند بلند مرتبه درباره انفاق میفرماید: «وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّه»[27] بلکه نيکى [واقعى و کامل، که شايسته است در همه امور شما ملاک و ميزان قرار گيرد، منش و رفتار و حرکات] کسانى است که به خدا و روز قيامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پيامبران ايمان آوردهاند، و مال و ثروتشان را با آنکه دوستش دارند، انفاق میکنند.
همچنین میفرماید: «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»[28] آنان که به غيب ايمان دارند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىکنند.
درباره آثار اجتماعی انفاق میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف) پیشگیری از هلاکت جامعه
انفاق، باعث میشود که جامعه از هلاکت در امان باشد. خداوند میفرماید: «وَ أَنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْديکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنين»[29] در راه خدا انفاق کنيد و [با ترک اين کار پسنديده يا هزينه کردن مال در راه نامشروع] خود را به هلاکت نيندازيد. نيکى کنيد که بهيقين خدا نيکوکاران را دوست دارد.
این آیه بیانگر حقیقتی کلی و اجتماعی است و آن حفظ و نجات جامعه از مفاسد است. هنگامی که موضوع مهمّی مانند انفاق فراموش شود، ثروتها در دست عدهای معدود از افراد جامعه قرار میگیرد و درنتیجه طبقات ضعیف و فقیر در رنج و سختی خواهند بود.
ب) نجات در قیامت
برای نجات از گردنه سخت قیامت یکی از بهترین ابزار، انفاق است. خداوند بلند مرتبه میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»[30] اى اهل ايمان! از آنچه به شما روزى کردهايم انفاق کنيد، پيش از آنکه روزى بيايد که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى؛ کافرانند که خود ستمکارند.
الف) امید و رجا
امید و رجا نسبت به آینده، در ترقی انسان واقعی و کسی که در تلاش است که قلههای ترقی را طی کند، نقش مهمی دارد؛ چراکه منظور از فرج، گشایش است؛ چه گشایش در سختیها و چه گشایش در امر فرج امام عصر علیهالسلام باشد. انتظار نیاز به تمرین و یقین دارد تا اینکه انسان از آثار فردی و اجتماعی آن بهرمند شود؛ لذا اهلبیت علیهمالسلام توصیه کردهاند که در انتظار فرج باشید. امام سجاد علیهالسلام فرمود: «انتظارُ الفرجِ من أعظمِ العملِ»[31] انتظار فرج از بزرگترین عملهاست.
ب) اصلاح جامعه
منتظر واقعی تلاش میکند خودش و دیگران را اصلاح کند؛ بنابراین از جمله آثار اجتماعی انتظار فرج، اصلاح فردی و اجتماعی است. در دعایی از معصوم علیهالسلام نقل شده: «اللهم انّا نرغب الیکَ في دولة کریمة تعزّ بها الإسلام و اهله و تذلّ بها النفاق واهله ...».[32] این روایت بهخوبی وظیفه شیعیان را در عصر غیبت مشخص میکند که همه باید در مقابل فساد جامعه و آثار اجتماعی که دارد، کوشا باشیم.
خداوند، انسان را مختار آفریده و هدف خلقتش را عبادت قرار داده است. انسان برای اینکه به قرب خداوند برسد باید اعمال و عبادتهایی انجام دهد تا از تأثیرات عبادت در اخلاق فردی و اجتماعی بینصیب نماند. انسان بهتنهایی نمیتواند عبادت را به بهترین شکل انجام دهد و باید به معلّم و راهنما رجوع کند تا روش عبودیت را یاد بگیرد که این معلّم، تنها انبیای الهی و ائمه اطهار علیهمالسلام هستند.
عبادتی انسان را به خدا نزدیک میکند و تأثیرگذار خواهد بود که با تفکر و تأمّل همراه باشد؛ در چنین صورتی، انسان از تأثیرات آن نهایت استفاده را خواهد برد. برخیاز عبادتها تأثیرات خاصی در اجتماع میگذارند که این آثار اجتماعی از مجموع عباداتی همچون نماز، روزه، امر به معروف و نهی از منکر، انفاق، انتظار فرج و ... حاصل میشود که برخی از آنها عبارتند از: 1- بازدارندگی از فحشا و منکر 2- موجب الفت اجتماعی 3- تسهیل روابط اجتماعی 4- درس مساوات و برادری 5- کاهش جرایم اخلاقی 6- کسب صبر در روابط اجتماعی 7-مواسات و همدردی با بینوایان 8- حلال شدن درآمدها 9- گرفتنحق 10- نجات در قیامت 11- پیشگیری از هلاکت جامعه 12- امید و رجا نسبت به آینده 13- اصلاح جامعه و... .
قرآن کریم
نهج البلاغه
صحیفه سجادیه
1. اخلاق اسلامی؛ سادات، محمدعلی؛ قم، مهر، نهم.
2. اخلاق زندگی؛ شریفی، عنایتالله؛ قم، چهلچراغ، چاپ اول، 1390ش.
3. اخلاق مؤمن؛ خالد، عمرو؛ مترجم: سمیه اسکندریفر؛ مشهد، حافظ ابرو، اول، 1393ش.
4. الکافي؛ کلينى، محمد بن يعقوب؛ محقق مصحح: علىاکبر غفارى و محمد آخوندى؛ تهران، دار الکتب الإسلامية، 1407ق.
5. بحار الأنوار؛ مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى؛ محقق مصحح: جمعى از محققان؛ بيروت، دار إحياء التراث العربي، 1403ق.
6. بنای بندگی،صفای زندگی؛ ضیاءآبادی، سید محمد؛ تهران، انتشارات بنیاد خیریه الزّهراء؟سها؟، هشتم، 1397ش.
7. تاج العروس من جواهر القاموس؛ حسينی زبيدی، محمدمرتضى؛ بيروت، دارالفکر، 1414ق.
8. تفسير الصافي؛ فيض کاشانى، محمدمحسن بن شاه مرتضى؛ تهران، مکتبة الصدر، 1415ق.
9. تفسير نمونه؛ مکارم شيرازى، ناصر؛ تهران، دار الکتب الإسلامية، 1374ش.
10. تفسير نور الثقلين؛ عروسى حويزى، عبدعلى بن جمعة؛ قم، اسماعيليان، 1415ق.
11. الجامع لأحکام القرآن؛ قرطبى محمد بن احمد؛ تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1364ش.
12. الخصال؛ ابنبابويه، محمد بن على؛ قم، جامعه مدرسين، 1362ش.
13. درسنامه علم اخلاق؛ جبّاران، محمدرضا؛ قم، هاجر، هفدهم، 1396ش.
14. غرر الحکم و درر الکلم؛ تميمى آمدى، عبدالواحد بن محمد؛ مصحح: سيد مهدى، رجائى؛ قم، دار الکتاب الإسلامي، 1410ق.
15. قاموسقرآن؛ قرشى بنايى، علىاکبر؛ تهران، دار الکتب الاسلامية، 1412ق.
16. کتاب العين؛ فراهيدى، خليل بن احمد؛ قم، نشر هجرت، 1409ق.
17. کمال الدين و تمام النعمة؛ ابنبابويه، محمد بن على؛ تهران، اسلاميه، 1395ق.
18. لسان العرب؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم؛ محقق ومصحح: جمالالدين مير دامادى؛ بيروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزيع دار صادر، 1414ق.
19. مجمع البيان في تفسير القرآن؛ طبرسى، فضل بن حسن؛ تهران، ناصرخسرو، 1372ش.
20. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ نورى، حسين بن محمدتقى؛ قم، مؤسسة آل البيت علیهمالسلام ، 1408ق.
21. المصباح المنير في غريب الشرح الکبير؛ فيومى، أحمد بن محمد، موسسه دار الهجرة، قم، 1414ق.
22. معراج مومن؛ نجفی، هادی؛ اصفهان، کانون پژوهش، اول، 1389ش.
23. مفردات ألفاظ القرآن؛ راغب اصفهانى، حسين بن محمد؛ محقق و مصحح: صفوان عدنان داوودی؛ بيروت- دمشق، دار القلم الدار الشامية، 1412ق.
24. وسائل الشيعة؛ حر عاملى، محمد بن حسن؛ قم، مؤسسة آل البيت علیهمالسلام ، 1409ق.
[1]. مفردات الفاظ قرآن، ص542.
[2]. قاموس قرآن، ج4، ص279.
[3]. المصباح المنیر، ج2، ص142.
[4]. تفسیر الجامع لأحکام القرآن، ج1، ص225.
[5]. لسان العرب، ج3، ص273.
[6]. ترجمه مفردات الفاظ القرآن، ج1، ص663.
[7]. محجه البیضاء، ج5، ص95؛ ر.ک: اخلاق زندگی، ص14.
[8]. تهذیب الاخلاق، ص221.
[9]. الحقایق، ص54.
[10]. احیاء العلوم الدین، ج3، ص53.
[11]. ر.ک: اخلاق زندگی، ص14.
[12]. فلسفه اخلاق، ص16.
[13]. سوره نساء، آیه103.
[14]. سوره طه، آیه14.
[15]. سوره عنکبوت، آیه45.
[16]. سوره مزمّل، آیه 5.
[17]. همان، آیه 4.
[18]. همان، آیه 6.
[19]. سوره طه، آیه 14.
[20]. تفسير الصافي، ج4، ص118.
[21]. تفسير نور الثقلين، ج4، ص162.
[22]. تفسیر نور، ج4، ص150.
[23]. سوره بقره، آیه 183.
[24]. من لا یحضره الفقیه،ج2، ص73.
[25]. وسائل الشیعه، ج10، ص9.
[26]. بحارالانوار، ج5، ص147.
[27]. سوره بقره، آیه177.
[28]. همان، آیه3.
[29]. همان، آیه195.
[30]. همان، آیه254.
[31]. کمال الدین، ج1، ص437.
[32]. اصول کافی، ج3، ص424.