رحم جایگزین یا رحم اجاره ای، پدیده ای است که در سایه پیشرفت علم ژنتیک و علم جنین شناسی در جهان امروز در کشورها برای کسب درآمد انجام میشود و از آنجا که این بحث عامل ایجاد مسائل مختلف فقهی و حقوقی شده، فقها و حقوقدانان آن را بررسی کرده اند و در صدد پاسخ گویی به مسائل مربوط به آن هستند. در این پژوهش مباحثی مانند وظایف و شرایط صاحب رحم و زوجین، همچنین مباحثی چون ارث، نسب و نفقه کودکان تولدیافته از این طریق و مسائل مربوط به آن ازجمله: محرمیت، حضانت، وراثت، ولایت و ... را از منظر فقه و حقوق بررسی نمودیم.
واژگان کلیدی: رحم اجاره ای، ناباروری، لقاح مصنوعی، تخمک اجاره ای.
یکی از امور فطری انسان ها، میل به داشتن فرزند و ادامه نسل است، اما برخی از زوج ها از نعمت باروری بی بهره هستند و از این موضوع رنج میبرند. ناباروری باعث شده که بسیاری از زندگی ها تلخ شده و حتی به جدایی منجر شود.
ازجمله مشکلاتی که در مردان باعث ناباروری میشود، این است که برخی از آن ها، فاقد اسپرم هستند یا اسپرم آنها توان و خاصیت ترکیب با تخمک زن را ندارد. زنانی هم هستند که فاقد تخمک بوده یا تخمک آنها توان پذیرش اسپرم را ندارند، رحم برخی از زنان توان نگهداری و پرورش جنین را ندارد و یا زنانی هستند که اصلاً رحم ندارند. ازاین رو انسان ها همواره در پی یافتن راه حلی برای مشکل ناباروری بوده و به روش هایی متوسل شده اند. پیشرفت های علم پزشکی توانسته برای درمان این مشکل، راهکار رحم یا تخمک اجاره ای را ارائه دهد.
استفاده از رحم اجاره ای برای زمانی است که مشکل ناباروری در اسپرم، تخمک و جنین نباشد، بلکه زن با داشتن تخمدان هایی با عملکرد طبیعی، فاقد رحم باشد یا ساختار رحم دچار نقایصی باشد که توانایی پرورش جنین را نداشته باشد و سلامت زن در خطر باشد یا مانع جایگزینی جنین در رحم یا حمل آن شود. در همه این موارد، رحم اجاره ای و جایگزین، راهی انتخابی برای داشتن فرزند خواهد بود.[1]
در این روش جنینی که از سلول مادر و پدر شرعی تشکیل شده در رحم زنی بیگانه که قابلیت بچه دار شدن دارد، قرار میگیرد.
صاحب رحم میزبان میتواند برای خدمتی که ارائه میدهد، اجرت دریافت کند؛ درنتیجه مادری که شرایط پرورش فرزند در رحم خود را ندارد، میتواند فرزند خود را در رحم اجاره ای پرورش دهد. اکنون این پرسش وجود دارد که آیا فرزندآوری از این طریق مشروع است؟ در صورت مشروعیت، حکم نفقه، ولایت، ارث و ... درباره چنین فرزندی چیست؟
در این پژوهش سعی شده تا با بررسی ادله این موضوع، به این مسائل پاسخ داده شود.
در ابتدای بحث بهتر است رحم اجاره ای (رحم جایگزین) توضیح داده شود و معنا و مفهوم آن روشن شود؛ بنابراین کامل ترین تعریفی که برای آن بیان شده به این شرح است:
«قرارداد استفاده از رحم جایگزین، توافقی است که بر پایه آن، زنی (مادر جانشین) میپذیرد تا با روش های کمکی تولید مثل و استفاده از اسپرم و تخمک زوجین طرف توافق (والدین حکمی) که در آزمایشگاه بارور شده یا به جنین تبدیل شده، باردار شود و درحالی که ارتباط ژنتیکی با فرزند ندارد، فرزند ناشی از آن تخمک بارور شده یا به جنین تبدیل شده را حمل کند و پس از تولد، او را به زوج طرف توافق (والدین حکمی) تحویل دهد».[2]
لقاح مصنوعی روشی است که قانون آن در ۲۹ تیرماه سال ۱۳۸۲ طی 5 ماده در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید، در هشتم مرداد ۱۳۸۳ به تأیید شورای نگهبان و آیین نامه آن در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۸۳ به تصویب هیأت دولت رسید و مجوز پرورش کودک حاصل از سلول مادر و پدر شرعی در رحم فرد دیگر، در برابر دریافت اجرت، صادر شد.
وجود قرارداد برای تعیین پدر و مادر قانونی طفل که با او رابطه ژنتیکی دارند، تعیین تعهدات طرفین و شروطی که مورد توافق قرار گرفته، دستیابی به قصد مشترک طرفین، برطرف نمودن شبهه زنا در مورد مادر جانشین و مشخص شدن نسب طفل متولد از مادر جانشین ضروری است.
فرد داوطلب اجاره دهنده رحم باید شرایطی داشته باشد:
۱. وی باید مبتلا به بیماریی نباشد که بارداری خطری را برایش ایجاد کند؛
۲ .زیر نظر پزشک متخصص باشد و بیماری هایی مانند هپاتیت، ایدز و سرخچه نداشته باشد؛
۳. فرد داوطلب، حداقل باید یک بار دوران بارداری را تا پایان طی کرده باشد، بچه به دنیا آورده باشد و سرپرست او محسوب شود؛
۴ .از نظر روحی به رشد و بلوغ رسیده باشد؛
۵ .خانواده وی از این کار رضایت داشته باشند؛
۶. مشکلات مالی نداشته باشد و به دور از محیطی متشنج باشد تا جنین، شرایط مناسب عاطفی را برای رشد داشته باشد.[3]
زوجینی که متقاضی جنین در رحم شخص دیگری هستند نیز باید شرایطی داشته باشند:
۱. مطابق ماده ۲ قانون نحوه اهدای جنین، درخواست جنین باید با توافق مشترک زوجین تقاضا شود؛
۲. بنا به گواهی معتبر پزشکی، امکان بچه دار شدن نداشته باشند و زوجه استعداد دریافت جنین را داشته باشد؛
۳. صلاحیت اخلاقی داشته باشند؛
۴. محجور نباشند؛
۵. مبتلا به بیماری های صعب العلاجی مانند هپاتیت و ایدز نباشند؛
۶. معتاد به مواد مخدر نباشند؛
۷. باید تابعیت جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند.
زوجینی که متقاضی جنین هستند نسبت به طفل متولد شده تکالیف و وظایفی دارند: مطابق ماده ۳ قانون اهدای جنین به زوجین، با وجود این که جنین در رحم زن دیگری که قابلیت بچه دار شدن را دارد جایگزین میشود، نوزاد متولد شده ویژگی های ژنتیکی پدر و مادر خود را به ارث میبرد؛ پس وظایف و تکالیف زوجین نسبت به طفل متولد شده از لحاظ نگهداری، تربیت، نفقه، احترام و ... مانند وظایف و تکالیف و والدینی است که عادی و بدون احتیاج به رحم جایگزین، دارای فرزند شده اند.
۱ـ جایگزینی کامل: در این گونه، عمل لقاح اسپرم زوج و تخمک زوجه (زوج نابارور) در محیط آزمایشگاهی صورت گرفته و پس از گذشت سه روز، جنین حامل که شش تا هشت سلول دارد را در رحم مادر جانشین میگذارند.
در این حالت مادر جانشین (صاحب رحم) صرفاً تا زمان رشد کامل جنین، آن را حمل میکند و هیچ گونه ارتباطی از نظر ژنتیکی با نوزاد متولد شده ندارد. رایج ترین شکل اجاره رحم همین حالت است.
۲ـ جایگزینی نَسَبی: گاهی زن صاحب رحم را با اسپرم مردی که میخواهد بچه دار شود باردار میکنند، یعنی از تخمک زنی که جنین را حمل خواهد کرد استفاده میشود.
در این حالت جنین به وسیله اسپرم پدر حکمی و تخمک مادر جایگزین (صاحب رحم) حاصل میشود و مادر حکمی (متقاضی فرزند) فاقد تخمک است و از لحاظ ژنتیکی ارتباطی با فرزند ندارد، ولی مادر جانشین، ارتباط ژنتیکی با جنین دارد و جنین متشکل از اسپرم پدر حکمی و تخمک خودش را حمل میکند. با توجه به رژیم حقوقی و اجتماعی کشورمان، معمولاً از انتخاب یک فرد برای درمان همزمان رحم جایگزین و اهدای تخمک به شخص واحد اجتناب میشود.
۳ـ استفاده از تخمک اهدایی: در این حالت تخمک زن دیگری با اسپرم پدر حکمی تلقیح میشود و جنین حاصل در رحم مادر جانشین کاشته میشود. مادر جانشین هیچ ارتباط ژنتیکی با بچه ندارد ولی پدر حکمی (صاحب اسپرم) از لحاظ ژنتیکی با بچه مرتبط است.
۴ـ استفاده از جنین اهدایی: در این روش جنین حاصل از اسپرم و تخمک اهدایی در رحم مادر جانشین جایگزین میشود. در این حالت مادر جانشین و والدین حکمی از لحاظ ژنتیکی هیچ ارتباطی با جنین ندارند.[4]
بر اساس دیدگاه های فقهی، کودک تولدیافته از «تلقیح مصنوعی زن با اسپرم شوهر» به زوجین ملحق است و این کودک، از هر نظر با کودک حاصل از نزدیکی زوجین یکسان است و فرقی بین این دو وجود ندارد.
امام خمینی (رحمه الله) ضمن فتوا به جواز عمل تلقیح مصنوعی زن با اسپرم شوهر بیان میکند: «بچه ای که به این ترتیب به وجود میآید، متعلق به زن و شوهر است و فرزند آن مرد محسوب میشود».[5]
بنابراین در نسب کودک حاصل از روش رحم جایگزین که با ترکیب اسپرم مرد و تخمک زن (والدین حکمی) و انتقال جنین به رحم زن دیگر، خللی وارد نمیشود؛ نسب طفل مشخص و معلوم است که به صاحبان نطفه تعلّق دارد و صاحب رحم حق نسبی با فرزند ندارد.
در حالت بارداری به روش رحم اجاره ای، صاحب اسپرم، پدر قانونی طفل است و رابطه توارث کودک و پدر حکمی (صاحب اسپرم) برقرار است. رابطه توارث بین کودک و مادر، کمی پیچیده تر است؛ اگر مادر حکمی (صاحب تخمک) را مادر قانونی کودک بدانیم، رابطه توارث بین کودک و مادر حکمی برقرار میشود، اگر صاحب رحم مادر قانونی کودک باشد، در این حالت رابطه توارث بین کودک و مادر جانشین (صاحب رحم) برقرار میشود.
در صورتی که مادر جانشین و مادر حکمی هر دو مادر قانونی کودک محسوب شوند، بر اساس ماده ۸۶۵ قانون مدنی، کودک هم از مادر جانشین و هم مادر حکمی ارث میبرد.
اصل بر این است که هر فرد، یک پدر و یک مادر دارد و آنچه عرف و علم پزشکی بر آن تأکید دارد این است که صاحب تخمک مادر است و هیچ گونه رابطه توارثی بین کودک و زن صاحب رحم برقرار نمیشود.
رحم اجاره ای از مسائل جدید و مستحدثه ا ی است که با پیشرفت علم پزشکی ایجاد شده و در سال های نخستین اسلام مطرح نبود؛ بنابراین آیه یا روایتی که به طور صریح بر این موضوع دلالت داشته باشد، وجود ندارد.
به دلیل نوظهور بودن این عمل، از فقهای متقدّم، فتوایی در این باره صادر نشده است؛ پس ناگزیر تنها میتوان به بررسی آرای فقهای معاصر پرداخت. مشهور فقهای معاصر مانند آیت الله خامنه ای، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله خویی بر جواز آن حکم نموده اند و در این باره اختلاف چندانی ندارند، تنها عدّه معدودی از فقها مانند آیت الله تبریزی و آیت الله فاضل لنکرانی حکم به عدم جواز نموده اند.
قائلین به حرمت اجاره رحم، به آیات و روایاتی استناد نموده اند که در ادامه به آنها را بررسی میکنیم:
دلیل اول آیات
1. «وَقُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُن».[6]
به زنان باایمان بگو: چشم هاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند.
2. «وَالَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیرُ مَلُومینَ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ».[7]
آن ها که دامان خود را (از آلودهشدن به بىعفتى) حفظ مىکنند، تنها آمیزش جنسى با همسران و کنیزانشان دارند که در بهرهگیرى از آنان ملامت نمىشوند و کسانى که غیر از این را طلب کنند، تجاوزگرند.
قائلین به عدم جواز، به آیات فوق استناد کرده و معتقدند در این آیات، متعلّقِ «حفظ»، حذف شده و حذف متعلق بر عمومیت آن دلالت دارد، یعنی واجب است که زنان مسلمان فروج خویش را از هرچیزی اعم از نگاه، لمس و در اختیار گذاردن برای دیگری که جنینش را پرورش دهد، حفظ کنند.[8]
نقد استدلال به آیات
از تفاسیر به دست میآید که مراد از حفظ، حفظ فروج از نگاه دیگران است.[9] ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت میکند که فرمود: مقصود از حفظ فرج در تمام آیات قرآن، حفظ آن از زنا است، جز این آیه که مقصود از آن، حفظ فرج از نگاه دیگران است.[10]
بنابراین اگر قرار گرفتن جنین در رحم اجاره شده به طریقی صورت گیرد که مستلزم نگاه حرام نباشد، اشکال ندارد.
در آیه دوم نیز با توجه به آن چه در تفاسیر آمده، حفظ فروج کنایه از اجتناب از مواقعه نامشروع، مانند زنا، لواط و ... است [11] و روایت فوق نیز مؤیّد این ادعا است.
دلیل دوم روایات
کسانی که قائل به حرمت اجاره رحم هستند به روایاتی استناد نموده اند که چندین مورد از آنها بیان میشود.
1- امام صادق (علیه السلام) فرمود: شدیدترین عذاب در روز قیامت، عذاب مردی است که نطفه خود را در رحم زنی نامحرم بریزد».[12]
2- پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموند: «در میان کارهایی که بنی آدم انجام میدهد، کاری بدتر و گران تر بر خداوند عزّوجلّ نیست مگر کشتن پیامبر یا امام، خراب کردن کعبه که خداوند آن را برای بندگانش قبله قرار داده یا ریختن منی مرد در رحم زنی به حرام».[13]
نقد استدلال به روایات
نقد اول: روایات مذکور اعتبار سندی ندارد؛ زیرا در روایت اول، کتب رجالی «علی بن سالم» را مجهول میدانند؛ ازاین رو روایت، ضعیف است [14] و روایت دوم نیز مرسل است.
نقد دوم: از لحاظ دلالتی، روایت اول و دوم ارتباطی با موضوع بحث ما ندارند؛ زیرا این روایات تنها به آمیزش نامشروع دلالت دارند، یعنی تنها ریختن نطفه از طریق مباشرت و مقاربت (زنا) را شامل میشود.[15]
از مجموع مطالبی که بیان شد مشخص میشود ادلّه ای که برای اثبات حرمت رحم اجاره ای بر آنها استناد شده، هیچ گونه دلالتی بر ممنوعیت آن ندارند؛ ازاین رو اکثر فقهای معاصر بر جواز این عمل فتواء داده و مهم ترین دلیلی که درباره آن استناد شده است، «اصالة الاباحه» است.
فقهای امامیه بر این باورند که هرگاه نسبت به حرمت یا حلیّت چیزی تردید وجود داشته باشد و دلیلی بر حرمت آن نباشد، حکم به حلیّت آن داده میشود.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «کُلُّ شَیءٍ لَکَ حَلالٌ حَتَّی یَرِدَ فِیهِ النَّهی» هر چیزی برای تو حلال است تا زمانی که نهی بر آن وارد شود.
در مبحث رحم اجاره ای نیز چون هیچ دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد پس این عمل به لحاظ شرعی، مشروع و جایز است.
البته جواز این کار بستگی به این امر دارد که مقدمات حرام را در پی نداشته باشد. مقصود از مقدمات حرام در این جا، اموری مانند نگاه مرد نامحرم به بدن زن یا لمس آن، تحمیل بارورسازى مصنوعى به مرد یا زن، انجام عمل استمناء توسط مرد برای تهیه اسپرم یا ... است. البته اگر این امر، جز با انجام مقدّمات حرام ممکن نباشد، در صورت ضرورت اشکال ندارد و منظور از ضرورت این است که مثلاً اگر این کار اعمال نشود، زندگى زناشویى زوجین مختل مى شود و یا زن گرفتار بیمارى مى شود.
احکام وضعی وارد بر بحث رحم اجاره ای
بعد از روشن شدن حکم تکلیفی مسأله، احکام وضعی آن بررسی میشود؛ ازجمله این که مادر شرعی کودک ناشی از رحم اجاره ای کیست؟ نسب آن کودک چگونه است؟ حکم امور مالی و غیرمالی آن مانند ارث کودک چگونه است؟
در عمل رحم اجاره ای، اسپرم شوهر و تخمک زن، بارور شده و به رحم اجاره ای منتقل میشود؛ بنابراین در انتساب فرزند به صاحب اسپرم هیچ بحثی نیست؛ زیرا از آیات و روایاتی برداشت میشود که نسب، متعلق به صاحب نطفه است، زیرا خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدیر»[16] و او کسى است که انسان را از آب آفرید و او را داراى پیوند نسبى و سببى گردانید و پروردگار تو همواره تواناست.
با توجه به روشن بودن بحث به تعلّق گرفتن فرزند به پدر، محل بحث تنها در انتساب فرزند به مادر است. مادر شرعی کودکِ ناشی از رحم اجاره ای کیست؟ آیا صاحب تخمک مادر شرعی فرزند محسوب میشود یا صاحب رحم؟
قول اول
صاحب رحم، مادر محسوب میشود. مدعیان این قول به آیاتی از قرآن کریم استدلال کرده اند: «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَوَضَعَتْهُ کُرْهاً وَحَمْلُه»[17] مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنیا آورد. آیه دیگر: «وَاللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ ...»[18] خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد.
بر اساس این دیدگاه، مادر، کسی است که فرزند را به دنیا آورده باشد و در رحم خود، کودک را پرورش داده باشد اما مانعی ندارد که مادر رضاعی را هم مادر اطلاق کنیم؛ زیرا مادر رضاعی که به کودک شیر میدهد نیز طبق آیات الهی مادر اطلاق شده است. «أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی أَرْضَعْنَکُم»[19] مادرهایتان که به شما شیر داده اند.
قول دوم
مشهور فقها بر این باورند که مادر اصلی، صاحب تخمک است و برای این مدعا به آیاتی متوسل شده اند: «إِنّا خَلَقنَا الإِنسَانَ مِن نُطفَةٍ أمشَاجٍ»[20] ما انسان را از نطفه اى اندر آمیخته آفریدیم. همچنین میفرماید: «خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ٭ یخْرُجُ مِنْ بَینِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ»[21] انسان از آب جهنده اى خلق شده که از صُلْبِ مرد و میان استخوان هاى سینه زن بیرون مى آید.
با توجه به این دو آیه، روشن میشود که نطفه انسان که سرآغاز تولد یک نوزاد است از امزاج و ترکیب اسپرم مرد و تخمک زن تشکیل میشود؛ به عبارتی، از ترکیب آب مرد و آب زن به وجود میآید؛ بنابراین مادر واقعی، همان مادر صاحب نطفه است و صاحب رحم در حکم مادر رضاعی است که کودک به او محرم میشود و ازدواج با او حرام است.
یکی از احکام وضعی مربوط به کودک ناشی از رحم اجاره ای، ارث است. در کتب فقهی شروطی مانند فوت موّرث، وجود وارث و نسب برای ارث بیان شده است؛ پس فرزندانی که نسب برای آنان محقق است از ارث مورّث خود برخوردار خواهند شد و دلیلی وجود ندارد که تنها اگر نسب از طریق نکاحِ صحیح باشد، ارث بری تحقق خواهد یافت.[22]
اگر برای کودک ناشی از رحم اجاره ای نیز تحقق نسب احراز شود و سایر شرایط لازم برای توارث نیز حاصل شود، رابطه توارث بین کودک ناشی از این حالت و پدر و مادر شرعی وی برقرار خواهد بود و مشمول ارث میشود.
به طورکلی سه حالت را برای توارث طفل میتوان متصور شد:
۱. توارث بین پدر حکمی (صاحب اسپرم) و طفل: در این حالت درهرصورت مردی که صاحب اسپرم است پدر طفل محسوب میشود و زمانی که جنین تشکیل شده حاصل اسپرم مرد و تخمک زن وشوهر باشد مشروع است و ارث بری وجود دارد.
2. توارث بین مادر اصلی(صاحب تخمک) و طفل: همان گونه که طفل از کسی که صاحب اسپرم است ارث میبرد از صاحب تخمک هم ارث میبرد.
3. توارث بین مادر جانشین (صاحب رحم اجاره ای) و طفل: مطابق ماده ۸۶۵ قانون مدنی اگر برای طفل و مادر اجاره ای وجود نسب را قائل شویم، بر همین مبنا طفل، دارای دو مادر است و از هر دو ارث میبرد.
پرسش اصلی این است که چون انعقاد، ترکیب و پرورش نطفه در آزمایشگاه انجام میشود که برای این کار، زمان خاصی باید سپری شود. اگر صاحب نطفه بمیرد، آیا مشمول ارث میشود یا نه؟ عده ای معتقدند: شرط وجود وارث در زمان مرگ مورث، موضوعیّت ندارد و تنها برای کاشفیّت از نسب، این شرط قرار داده شده؛ پس هرگاه انتساب طفل به صاحب اسپرم اثبات شود، رابطه توارث بین آنها محقق خواهد بود.
فقها نیز گفته اند: در ثبوت ارث، صرف انتساب فرزند به مورث کافی است و برای صحّت انتسابِ حمل به مورث، علم به وجود آن در هنگام فوت مورث معتبر است اگرچه انعقاد نطفه پس از فوت وی صورت گرفته باشد، البته مشروط به این که زنده متولد شود، حتی اگر بلافاصله پس از تولد از دنیا برود.[23]
این را هم باید متذکر شویم که چون در بحث نسب، مشخص شد که نسب کودکِ ناشی از رحم اجاره ای به صاحب اسپرم و تخمک برمی گردد؛ پس توارث نیز تنها بین کودک و صاحب تخمک و اسپرم خواهد بود و چون صاحب رحم هیچ رابطه نسبی با کودک ندارد؛ پس توارثی نیز بین آنها نخواهد بود.
یکی از مسائل مربوط به کودک ناشی از رحم اجاره ای، بحث نفقه است. بنا بر دیدگاه فقها، نفقه فرزند برعهده پدر است و در صورت نبودن پدر یا ناتوانایی وی در پرداخت نفقه، بر عهده اجداد پدری است. در صورت نبودن یا عدم توانایی آن ها، نفقه فرزند برعهده مادر و در صورت زنده نبودن یا عدم توانایی وی این تکلیف برعهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری است. درباره کودک ناشی از رحم اجاره ای نیز چون نسب وی به پدر و مادر شرعی (صاحب تخمک و اسپرم) بر میگردد، پس رعایت احکام طبقات مذکور درباره این کودک نیز جاری و ساری است و ملزم به پرداخت نفقه هستند.
مسأله مهم، بحث تعلق نفقه در دوران بارداری است. الزام به نفقه برای زن، متوقف به رابطه سببی و زوجیت است درحالی که بین حامل در رحم اجاره ای و صاحب اسپرم، چنین رابطه ای وجود ندارد. حال این پرسش وجود دارد که آیا صاحب اسپرم ملزم به پرداخت نفقه در دوران حمل است؟
مشهور فقها معتقدند: در صورتی که زن، باردار باشد، حتی در صورت انحلال نکاح نیز تا زمان وضع حمل، مستحق نفقه است. مستند این قول، آیات و روایاتی است که در این باره وارد شده است.
خداوند میفرماید: «وَ إِنْ کُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَیهِنَّ حَتَّى یضَعْنَ حَمْلَهُن»[24] اگر باردار هستند، خرجشان را بدهید تا وضع حمل کنند. در تفسیر این آیه آمده است: اگر زنان طلاقی، حامله باشند باید نفقه آنان پرداخت شود تا فرزند خود را به دنیا آورند. در این جا واژه طلاق، مطلق ذکر شده؛ ازاین رو طلاق بائن را که در آن زوجیت به طورکلی از بین رفته نیز در بر میگیرد.
طبق نظر مشهور فقها استحقاق نفقه برای زن باردار در عدّه طلاق بائن برای وصف باردار بودن زن و وجود حمل است؛ پس در رحم اجاره ای نیز این حکم جاری است امّا درباره این که این نفقه برای حمل است یا حامل، اختلاف نظر وجود دارد و نظر مشهور این است که نفقه برای حمل است.
با اثبات انتساب کودک متولد از رحم اجاره ای به پدر و مادر صاحب اسپرم و تخمک، وی در حکم متولد از نکاح خواهد بود؛ ازاین رو احکام فقهی و حقوقی مربوط به متولد نکاح مانند حضانت و ولایت درباره این کودک نیز ثابت خواهد بود. به عبارت دیگر، انتساب این کودک به صاحب تخمک و اسپرم مشروع است؛ پس وی از کلیه حقوق کودکان مشروع، برخوردار خواهد بود.
فتاوای فقهای اهل سنت
قرآن کریم این گونه مسائل را روشن بیان نموده است: «وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ* إِلَّا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ».[25]
آن ها که شرمگاهشان را حفظ میکنند جز بر همسرانشان یا (بر) کنیزانشان، پس بی گمان اینان (در بهره گیری از آنان) ملامت نمیشوند.
در پرتوی راهنمایی قرآن کریم، استفاده از شرمگاه زن برای غیرهمسر، ممنوع و حرام است و تنها برای شوهر، مباح است؛ بنابراین مجالی برای اختلاف بین فقها باقی نمیماند. همچنین خداوند خطاب به مردان، حکم مشابه ای بیان نموده است: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ».[26] (ای پیامبر!) به مردان مؤمن بگو: چشم های خود را (از نگاه به نامحرم) فرو گیرند، و شرمگاه خود را حفظ کنند.
بر اساس این آیات، کاشتن اسپرم مرد در رحم زن بیگانه برای هر دو بر خلاف آیات و حرام است. شریعت، انسان ها را مکلف کرده نسب خود را حفاظت نمایند و با این عمل، نسب شخص با زن بیگانه تداخل پیدا خواهد کرد.
علاوه بر آیات، اجاره رحم زن در زمان اسلاف ما نبوده است و از نوآوری های این زمان است. عبدالله بن عبدالرحمن جبرین [27] میگوید: «این کار عملی نو و منکر است». شیخ عبدالعظیم مطعنی از دانشگاه الأزهر میگوید: اجاره نمودن رحم زن بیگانه از ابداعات غربی ها است و مخالف با موازین اخلاقی است. همچنین «مجمع الفقه الإسلامی» که در آن جمعی از فقها حضور دارند، در فتوای خود پس از تحقیق و تفحص و نظر کارشناسان، آن را حرام و ممنوع قرار داده است.
فتاوای فقهای شیعه
۱. امام خمینی (رحمه الله)
پرسش: آیا لقاح آزمایشگاهى در صورتى که اسپرم و تخمک از زن و شوهر شرعى باشد، جایز است؟
پاسخ: عمل مذکور فى نفسه اشکال ندارد، ولى واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود. کودکى که از این طریق متولد مىشود ملحق به زن و شوهرى است که صاحب اسپرم و تخمک هستند.[28]
2. آیت الله خامنه ای (دامت برکاته)
تلقیح زن از طریق نطفه مرد اجنبى فى نفسه اشکال ندارد، ولى باید از مقدمات حرام از قبیل نگاه و لمس حرام و غیر آنها اجتناب شود. به هرحال در صورتى که با این روش کودکى به دنیا بیاید ملحق به شوهر آن زن نمى شود، بلکه ملحق به صاحب نطفه و زنى است که صاحب رحم و تخمک است.[29]
3. آیت الله صافی گلپایگانی (رحمه الله)
عمل تلقیح اگر مستلزم نظر یا لمس حرام باشد تکلیفاً حرام است و به نظر این جانب ،جواز تلقیح اجنبی به همسر اگر چه به وسیله خود همسر باشد محل اشکال است و در فرضی که انجام شود، فرزند به مرد صاحب اسپرم تعلق دارد و اگر دختر باشد به شوهر شما محرم است؛ چون ربیبه او است و نسبت به خود شما چه پسر باشد یا دختر حکم فرزند را دارد و به شما محرم است.[30]
4. آیت الله مکارم شیرازی (دامت برکاته)
تنها راه برای استفاده از نطفه مرد بیگانه این است که مرد موقّتاً همسر خود را طلاق دهد و آن زن پس از عدّه به عقد موقّت مرد موردنظر درآید (هرچند اصلا همدیگر را نبینند) سپس نطفه آن مرد را برداشته و در زمان عقد با تخمک زن ترکیب کنند و پس از بخشش باقیمانده مدّت عقد موقّت و تجدید عقد دایم با شوهر سابق، نطفه ترکیب شده را در رحم او بکارند. فرزندی که متولّد میشود بر آن مرد و زن محرم است، ولی تنها از آن زن و صاحب نطفه ارث میبرد.[31]
5. آیت الله سبحانی (دامت برکاته)
هرگاه اسپرم زوج با تخمک زوجه تلقیح شود اما پرورش جنین در رحم اجاره اى قرار گیرد، حکم فرزند چیست؟
فرزند یادشده از آنِ زوج و زوجه است که از اسپرم و تخمک آنها متولد شده است ولى نسبت به صاحب رحم اجاره اى احتیاط شود یعنى این فرزند احتیاطاً نمى تواند با صاحب رحم و فرزندان او ازدواج کند.
شوهر و همسر، اسپرم و تخمک دارند ولى رحم قابلیت نگهدارى جنین را ندارد؛ بنابراین اسپرم را با تخمک در بیرون تلقیح مى کنند و در رحم اجنبیه (رحم اجاره اى) قرار مى دهند. اگر این کار با مقدمات حلال صورت گیرد جایز است؟ و آیا فرزند با این سه نفر(صاحب اسپرم، صاحب تخمک، صاحب رحم) محرم است؟
در صورتى که صاحب رحم اجاره اى شوهر نداشته باشد صاحب اسپرم وى را در مدت نگهدارى جنین، عقد موقت کند و فرزندِ صاحب اسپرم و تخمک است و نسبت به صاحبِ رحم باید احتیاط کرد.[32]
برخی از زنان، پس از ازدواج به دلایل مختلف نابارور هستند؛ بنابراین زوجین میتوانند با مراجعه به مراکز تخصصی درمانی مانند مرکز درمان ناباروری با استفاده از لقاح مصنوعی میتوانند به آرزوی خود که داشتن فرزند است برسند؛ بنابراین با شخصی که صاحب رحم آماده باروری است توافق میکنند که جنین حاصل از لقاح زوجین را در رحم خود حمل و پرورش دهد، مراقبت های لازم را انجام دهد، پس از زایمان، نوزاد را به زوجین تحویل دهد و در مقابل این کار، اجرت دریافت کند و زوجین نیز به آرزوی خود برسند.
قرآن کریم
.1 اسپرم اهدایی؛ ایزدی، عنایت الله، سایت izadidr.com .
.2 اصول کافی؛ کلینی، محمد بن یعقوب؛ ترجمه و شرح : جواد مصطفوی، تهران، گلگشت ، ۱۳۷۷ش.
.3 بررسی فقهی و حقوقی رحم جایگزین با رویکردی بر مبنای امام خمینی (رحمه الله)؛ محمدخانی، معصومه؛ پژوهشکده امام خمینی (رحمه الله) و انقلاب اسلامی، تهران، 1390ش.
.4 التلقیح الصناعی بین العلم و الشریعة؛ حسینی، شهاب الدین؛ 2001 م.
.5 جوامع الجامع؛ طبرسی، فضل بن حسن؛ تصحیح ابوالقاسم گرجی، انتشارات دانشگاه تهران و مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
.6 جواهر الکلام في شرح شرائع الإسلام؛ نجفى، محمدحسن؛ محقق: قوچانی، عباس، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چ هفتم، 1362ش.
.7 فصل نامه پژوهش های فقه و حقوق اسلامی؛ بررسی احکام فقهی- حقوقی کودکان متولد شده از رحم جایگزین؛ مهدوی کنی، صدیقه و دوستان؛ دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل، دوره 9، شماره 31، بهار 1392.
.8 المیزان في تفسیر القرآن؛ طباطبایی، سید محمدحسین؛ مترجم: موسوی، محمدباقر، .8 جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1376ش، چ یازدهم.
.9 وسائل الشیعه؛ عاملی، شیخ حرّ؛ آل البیت، 1414ق.
[1] فصل نامه پژوهش های فقه و حقوق اسلامی، شماره ۳۱.
[2] ماهيت حقوقي قرارداد رحم جايگزين، ص3.
[3] اسپرم اهدایی، ص6.
[4] بررسی فقهی و حقوقی رحم جایگزین با رویکردی بر مبنای امام خمینی (رحمه الله)، ص 8.
[5] تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۶۲۱.
[6] سوره نور، آیه31.
[7] سوره مؤمنون، آیه 6 -7.
[8] التلقيح الصناعي بين العلم و الشريعة، ص 111.
[9] جوامع الجامع، ج3، ص103؛ الميزان، ج15، ص 111.
[10] اصول کافي، ج2، ص 40.
[11] المیزان، ج15، ص 10.
[12] وسائل الشیعه، ج 20، ص318.
[13] همان.
[14] همان، ج18، ص128.
[15] همان، ج15، ص 229.
[16] سوره فرقان، آیه 54.
[17] سوره احقاف، آیه 15.
[18] سوره نحل، آیه 78.
[19] الميزان، ج4، ص 415.
[20] سوره انسان، آیه 2.
[21] سوره طارق، آیات 6 - 7.
[22] جواهر الکلام، ج39، ص 79.
[23] المبسوط فی فقه الامامیه، ج6، ص24.
[24] سوره طلاق، آیه ۶.
[25] سوره مؤمنون، آیات 5 - 6.
[26] سوره نور، آیه ۳۰.
[27] نام کامل، عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله بن ابراهیم بن فهد بن حمد بن جبرین من آل رشید، استفتاءات از دانشگاه الازهر.
[28] استفتائات امام خمینی (رحمه الله)، ج2، ص621.
[29] استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای (دامت برکاته) ص1272.
[30] استفتاء از دفتر آیت الله صافی گلپایگانی (رحمه الله)، 1371ش، ص218.
[31] استفتاء از دفتر آیت الله مکارم شیرازی (مدظله)، 1381ش، ج2 ،ص611.
[32] ستفتاء از دفتر آیت الله سبحانی (مدظله)، 1371ش، ص217.